Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prima
U
عمده
prima
U
اول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prima donna
U
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
phalanx prima
U
بندنخستینازپا
prima materia
U
هیولای اولی
prima facia
U
ابتدائی
prima facia
U
مقدمه
prima facie
U
مشهود
prima facie
U
با یک نظر بدیهی
prima facie
U
در نظر اول
prima ballerinas
U
هنرپیشه اول بالت
prima donnas
U
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima ballerina
U
هنرپیشه اول بالت
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
prima facie case
U
دعوی قابل طرح
prima facie case
U
دعوی قابل استماع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com