English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sourcing of suppliers U یافتن منابع فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
renewable resources U منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
resources U منابع
sources U منابع
furriers U خز فروش پوست فروش
furrier U خز فروش پوست فروش
meanest U منابع درامد
sources law U منابع حقوق
resource allocation U تخصیص منابع
scarce resources U منابع کمیاب
human resources U منابع انسانی
resource sharing U اشتراک در منابع
complementary resources U منابع مکمل
allocation of resources U تخصیص منابع
meaner U منابع درامد
mean U منابع درامد
control of resources U نظارت بر منابع
resource endowment U منابع طبیعی
allotments U منابع اختصاصی
military resources U منابع نظامی
allotment U منابع اختصاصی
control of resources U کنترل منابع
resource deallocation U بازستانی منابع
revenue sources U منابع درامد
sourcing U منابع یابی
economic resources U منابع اقتصادی
unused resources U منابع بیکار
natural sources U منابع طبیعی
overhead U منابع حاشیهای
fixed resources U منابع ثابت
natural resources U منابع طبیعی
fixed inputs U منابع ثابت
unused resources U منابع استفاده نشده
resources U منابع اماد ذخایر
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
hardware resources U منابع سخت افزاری
efficient allocation of resources U تخصیص کارای منابع
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
depletion U کاهش منابع طبیعی
nonrenewable resources U منابع تمام شدنی
exhaustable resources U منابع تمام شدنی
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
conservationists U طرفدارحفظ منابع طبیعی
inputs U عوامل تولید منابع
conservation U حفظ منابع طبیعی
conservationist U طرفدارحفظ منابع طبیعی
software resources U منابع نرم افزار
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
nonrenewable resources U منابع غیر قابل تجدید
mobility U انتقال اسان منابع تولید
economic mobilization U بسیج منابع اقتصادی باصرفه
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
gather U دریافت داده از منابع مختلف
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
complexity U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
irm U Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
complexities U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
babbles U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
babble U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
available U لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
dowse U پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
allocations U سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
allocation U سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
dynamically U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
overhead U منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
dynamic U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
permission U اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
optical U اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
allocations U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocation U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
jcl U دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
unique U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
languages U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
jobs U دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
job U دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
language U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
System Monitor U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
shares U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
server U که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
SMB U که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
resource U یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
transaction U سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
discovering U یافتن
find U یافتن
discovers U یافتن
detects U یافتن
discovered U یافتن
finds U یافتن
detect U یافتن
detected U یافتن
detecting U یافتن
discover U یافتن
sales U فروش
taverner U می فروش
vendition U فروش
sale U فروش
marketing U فروش
offtake U فروش
iceman U یخ فروش
turnover U کل فروش
sells U فروش
selling U فروش
turnover U فروش
sell U فروش
retailer U تک فروش
malthusian theory of population U فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
boom U توسعه یافتن
centred U تمرکز یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
booming U توسعه یافتن
immix U امیزش یافتن
boomed U توسعه یافتن
centre U تمرکز یافتن
centers U تمرکز یافتن
lay hands on something U چیزی را یافتن
centered U تمرکز یافتن
look oneself again U بهبود یافتن
pick up health U بهبود یافتن
booms U توسعه یافتن
masters U تسلط یافتن
accrue U افزایش یافتن
accrue U گسترش یافتن
specializing U تخصص یافتن
master U تسلط یافتن بر
get out U رهایی یافتن
master U تسلط یافتن
misalign U تغییر یافتن
mastered U تسلط یافتن
masters U تسلط یافتن بر
luxuriate U شکوه یافتن
learn U اگاهی یافتن
meliorate U بهبود یافتن
learns U اگاهی یافتن
hold out U بسط یافتن
specialises U تخصص یافتن
specialising U تخصص یافتن
hunt out U با جستجو یافتن
mastered U تسلط یافتن بر
specializes U تخصص یافتن
specialize U تخصص یافتن
tensest U تشدید یافتن
centralisation U مرکزیت یافتن
centralization U مرکزیت یافتن
lessen U تقلیل یافتن
tense U تشدید یافتن
lessened U تقلیل یافتن
outspread U گسترش یافتن
lessening U تقلیل یافتن
lessens U تقلیل یافتن
scant U تخفیف یافتن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com