Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ingraving
U
کنده کاری
glyptics
U
کنده کاری
graving
U
کنده کاری
intagliated
U
کنده کاری شده
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
carvings
U
کنده کاری کردن
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
carves
U
کنده کاری کردن
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
carve
U
کنده کاری کردن
carved
U
کنده کاری کردن
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
zincograph
U
روی کنده کاری شده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
steeling
U
پولاد
steels
U
پولاد
turner's tool
U
پولاد
steeled
U
پولاد
steel
U
پولاد
carbureted steel
U
پولاد کربن دار
poor prospects for the steel industry
U
دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
blocked
U
کنده
bloc
U
کنده
chump
U
کنده
blocks
U
کنده
logs
U
کنده
timber
U
کنده
stocked
U
کنده
stub
U
کنده
stubbed
U
کنده
stubbing
U
کنده
stubs
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
block
U
کنده
chumps
U
کنده
stock
U
کنده
blocs
U
کنده
chunk
U
کنده
block aead
U
سر کنده
knockstone
U
کنده
pulled
U
کنده
clogged
U
: کنده
clogs
U
: کنده
clog
U
: کنده
chunks
U
کنده
anvil stock
U
کنده
bilboes
U
کنده
log
U
کنده
graven
U
کنده
deblocking
U
کنده شکنی
grits
U
جوپوست کنده
picked
U
پوست کنده
deblock
U
شکستن کنده
building blocks
U
بنا کنده
building blocks
U
کنده ساخت
building block
U
بنا کنده
building block
U
کنده ساخت
aboveboard
U
پوست کنده
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
in intaglio
U
بشکل کنده
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
plummer block
U
کنده شفت
unstuck
U
کنده شده
in plain english
U
پوست کنده
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
leg pickup
U
کنده کشی
log
U
کنده چوب
logs
U
کنده چوب
logrolling
U
کنده غلتانی
wooden anvil stock
U
کنده چوب
peeled
U
پوست کنده
dugouts
U
کنده شده
dugout
U
کنده شده
entry block
U
کنده مدخل
frankly
U
رک وپوست کنده
engravers
U
کنده کار
engraver
U
کنده کار
inside sarma
U
انواع کنده رو
olympic lift
U
کنده یک چاک
stump
U
کنده درخت
block mark
U
نشان کنده
block size
U
اندازه کنده
trunk
U
کنده درخت
control block
U
کنده کنترل
carver
U
کنده کار
block length
U
درازای کنده
trunks
U
کنده درخت
blockette
U
کنده کوچک
hulled
U
پوست کنده
stumpy
U
پر از کنده درخت
husked
U
پوست کنده
stumps
U
کنده درخت
stumping
U
کنده درخت
stumped
U
کنده درخت
plummer block
U
کنده محور
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
dug in
U
سنگر کنده شده
rock hewn
U
از کوه کنده شده
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
block
U
کنده مانع ورادع
stubby
U
پراز کنده درخت
trunks
U
الوار کنده چوب
blocked
U
کنده مانع ورادع
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
quarried
U
ازکان کنده شده
blocks
U
کنده مانع ورادع
trunk
U
الوار کنده چوب
logged
U
از کنده پاک شده
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
loggets
U
کنده کوچک دیرک
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
plainer
U
ساده پوست کنده
loggats
U
کنده کوچک دیرک
ptisan
U
گندم پوست کنده
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
plains
U
ساده پوست کنده
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
plainest
U
ساده پوست کنده
shelled almond
U
بادام پوست کنده
plain
U
ساده پوست کنده
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
olympic lift
U
بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
log
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
logs
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
driven well
U
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
fishbone mine
U
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
U
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
ablate
U
کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
abated
U
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
plumbery
U
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
U
موزاییک کاری معرق معرق کاری
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
hypofunction
U
کم کاری
parget
U
گچ کاری
impotency
U
کاری
plasterwork
U
گچ کاری
impotence
U
کاری
curries
U
کاری
curry
U
کاری
inaction
U
بی کاری
intent on doing anything
U
کاری
flower piece
U
گل کاری
curry powder
U
کاری
curry powders
U
کاری
electroplating
U
اب کاری
effective
U
کاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com