English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clogged U : کنده
clogged U کلوخه
clogged U قید
clogged U پابند ترمز
clogged U : سنگین کردن
clogged U کندکردن
clogged U مسدودکردن بستن
clogged U متراکم وانباشته کردن
clogged U زیادی پرکردن
clogged U لخته شدن
clogged U پابند
clogged U مانع
clogged U به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
clogged U کفش تخت چوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to get clogged U مسدود شدن [بسته شدن ] [متراکم وانباشته شدن]
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com