Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
agro industry
U
کشت و ساخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
U
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
database
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
confection
U
ترکیب ساخت
confections
U
ترکیب ساخت
indexing
U
زبان ساخت کتابخانه یا اندیس کتاب
indexing
U
فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
built
U
ساخت
syntheses
U
ساخت
synthesis
U
ساخت
construct
U
ایجاد کردن ساخت
constructed
U
ایجاد کردن ساخت
constructing
U
ایجاد کردن ساخت
constructs
U
ایجاد کردن ساخت
structure
U
ساخت
structure
U
ساختار ساخت
structures
U
ساخت
structures
U
ساختار ساخت
structuring
U
ساخت
structuring
U
ساختار ساخت
robotics
U
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
workmanship
U
ساخت
workmanship
U
کار ساخت
forbade
U
نا مقدور ساخت
manufacture
U
ساخت
manufacture
U
عمل اوردن ساخت
manufactured
U
ساخت
manufactured
U
عمل اوردن ساخت
manufactures
U
ساخت
manufactures
U
عمل اوردن ساخت
structured
U
ساخت یافته
structured
U
دارای ساخت
unstructured
U
بی ساخت
fabrication
U
ساخت
fabrication
U
ساختمان طرز ساخت
array
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays
U
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
postscript
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
SOS
U
Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
graft
U
ساخت وپاخت
grafted
U
ساخت وپاخت
grafts
U
ساخت وپاخت
building block
U
کنده ساخت
building blocks
U
کنده ساخت
formation
U
ساخت
sequential
U
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
framework
U
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
frameworks
U
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
texture
U
ساخت
textures
U
ساخت
design
U
ساخت
design
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
designs
U
ساخت
designs
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
performance
U
ساخت
performances
U
ساخت
elaborate
U
ساخت استاد
elaborated
U
ساخت استاد
elaborates
U
ساخت استاد
elaborating
U
ساخت استاد
paper
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
U
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
manufacturing
U
ساخت
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
looped
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loops
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
privilege
U
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
devise
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devised
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devises
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devising
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
construction
U
ساخت
constructions
U
ساخت
generation
U
ساخت
generations
U
ساخت
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
make
U
ساختمان ساخت
make
U
رسیدن به ساخت
make
U
ساخت ترکیب
makes
U
ساختمان ساخت
makes
U
رسیدن به ساخت
makes
U
ساخت ترکیب
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
production
U
عمل اوری ساخت
production
U
ارائه ساخت
production
U
کنترل ساخت یک محصول
production
U
سرعت ساخت محصول
production
U
ساخت مواد برای فروش
productions
U
عمل اوری ساخت
productions
U
ارائه ساخت
productions
U
کنترل ساخت یک محصول
Other Matches
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic
U
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/
U
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
composition
U
ساخت
make-up
U
ساخت
making
U
ساخت
fecit
U
ساخت
make up
U
ساخت
conformation
U
ساخت
invenit
U
ساخت
compositions
U
ساخت
manufactory
U
ساخت
form
U
ساخت
substandard
U
بد ساخت
habitus
U
ساخت
formed
U
ساخت
forms
U
ساخت
formatio reticularis
U
ساخت شبکهای
family structure
U
ساخت خانواده
home made
U
ساخت داخلی
group structure
U
ساخت گروهی
reticular formation
U
ساخت شبکهای
field strcture
U
ساخت میدانی
covin
U
ساخت وپاخت
file structure
U
ساخت پرونده
factory order
U
سفارش ساخت
dynamic structure
U
ساخت پویا
deep structure
U
ژرف ساخت
affect structure
U
ساخت عاطفه
collusion
U
ساخت و پاخت
structuralism
U
ساخت گرایی
home-made
U
ساخت میهن
collusion
U
ساخت وپاخت
brand names
U
علامت ساخت
brand name
U
علامت ساخت
american make
U
ساخت امریکایی
block structure
U
ساخت کندهای
data structure
U
ساخت داده ها
covinous
U
ساخت وپاختی
control structure
U
ساخت کنترل
class structure
U
ساخت طبقاتی
capital structure
U
ساخت سرمایه
block structured
U
با ساخت کندهای
shops
U
محل ساخت
home made
U
ساخت بومی
tectonic
U
زمین ساخت
static structure
U
ساخت ایستا
simple structure
U
ساخت ساده
prototyping
U
ساخت یک نمونه
program structure
U
ساخت برنامه
production time
U
زمان ساخت
production cost
U
ارزش ساخت
production process
U
روند ساخت
tectonics
U
زمین ساخت
tree structure
U
ساخت درختی
unstructured interview
U
مصاحبه بی ساخت
design and construction
U
طراحی و ساخت
manufacturing
U
صنعت ساخت
structuralists
U
ساخت گرای
structuralist
U
ساخت گرای
well made
U
خوش ساخت
power structure
U
ساخت قدرت
population structure
U
ساخت جمعیت
manufacturing cost
U
هزینه ساخت
manufacture process
U
فراگرد ساخت
manufacture process
U
فرایند ساخت
manufacture cost
U
ارزش ساخت
machine made
U
ساخت ماشین
latent structure
U
ساخت نهفته
infra structure
U
زیر ساخت
manufacturing process
U
فرایند ساخت
manufacturing process
U
پویش ساخت
market structure
U
ساخت بازار
phrase structure
U
با ساخت عبارتی
personality structure
U
ساخت شخصیت
perceptual structure
U
ساخت ادراکی
social strcture
U
ساخت اجتماعی
newmade
U
تازه ساخت
new buit
U
تازه ساخت
new built
U
تازه ساخت
mental structure
U
ساخت ذهنی
homemade
U
ساخت میهن
shopped
U
محل ساخت
man-made
U
ساخت بشر
reconstitute
U
تجدید ساخت
assembly
U
نصب ساخت
reconstituted
U
تجدید ساخت
rebuilds
U
تجدید ساخت
shop
U
محل ساخت
rebuild
U
تجدید ساخت
man made
U
ساخت بشر
reconstituting
U
تجدید ساخت
reconstitutes
U
تجدید ساخت
clinker
U
آجر
[ساخت و ساختمان]
brick-bat
U
آجر
[ساخت و ساختمان]
man made wealth
U
ثروت ساخت بشر
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
Intel
U
بیتی ساخت intel
make or buy decision
U
تصمیم به ساخت یاخرید
it occasioned his death
U
مرگ اورافراهم ساخت
claybrick
U
آجر
[ساخت و ساختمان]
the lord will provide
U
خداوسیله خواهد ساخت
brick
U
آجر
[ساخت و ساختمان]
structured english
U
انگلیسی ساخت یافته
make-up
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
structured interview
U
مصاحبه ساخت دار
structured walkthroughs
U
بررسیهای ساخت یافته
structural psychology
U
روانشناسی ساخت گرا
he betray himself
U
او خودرا رسوا ساخت
glandulation
U
ترکیب و ساخت غدد
productions
U
سرعت ساخت محصول
What can't be cured must be endured.
<idiom>
U
باید سوخت و ساخت.
colluding
U
ساخت وپاخت کردن
colludes
U
ساخت وپاخت کردن
clay brick
U
آجر
[ساخت و ساختمان]
colluded
U
ساخت وپاخت کردن
collude
U
ساخت وپاخت کردن
development order
U
دستور ساخت اماد
reproducibility
U
قابلیت ساخت یاتولید مجدد
plummet
U
شاقول
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
construction costs
U
هزینه های ساخت و ساز
You cannot make bricks without straw.
<proverb>
U
بى کاه نتوان خشت ساخت .
aircraft company
U
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
flying facade
U
[ساخت نیمه چوبی کاذب]
claybrick
U
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
clinker
U
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
brick-bat
U
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
clay brick
U
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
weheelbarrow
U
فرغون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
cement mixer
U
بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
concrete mixer
U
بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
brick
U
آجر سفالی
[ساخت و ساختمان]
barrow
[wheelbarrow]
U
فرقون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
plumbline
U
شاقول
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
shovel
U
بیل
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
wheel barrow
U
فرقون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
weheelbarrow
U
فرقون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
plumb bob
U
شاقول
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
barrow
[wheelbarrow]
U
فرغون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
wheel barrow
U
فرغون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
structured programming
U
برنامه نویسی ساخت یافته
cultigen
U
گیاه دست ساخت ه بشر
productions
U
ساخت مواد برای فروش
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
file structure
U
ساخت پرونده ساختمان فایل
chemotrophic treatment
U
تسویه خوراک ساخت شیمیایی
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
cmos
U
طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
trowel
U
ماله گچ کاری
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
resample
U
تغییرتعداد پیکسل ها برای ساخت یک تصویر
complementary metal oxide semiconductor
U
طرح مدار پیچیده و روش ساخت
did he a the king
U
ایاشاه رامخاطب ساخت روکردبه شاه
caterpillar bulldozer
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
earthmover
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
structured flowchart
U
نمودار گردش کار ساخت یافته
This car is of Iranian make (manufacture).
U
این اتوموبیل ساخت ایران است
dozer
[colloquial]
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
ready-mix truck
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
netware
U
سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
audio
U
پنجرههای با قالب چند رسانهای ساخت میکروسافت
c
U
استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
brick trowel
U
ماله آجر کاری
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
smalltalk
U
زبان برنامه نویس گرا ساخت Xerox
famos
U
Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
Iranian goods are usally solid.
U
جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
cement truck
U
تراک میکسر
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ascending reticular activating system
U
دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
trowel
U
ماله آجر کاری
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
mason's trowel
U
ماله آجر کاری
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bricklayer's trowel
U
ماله آجر کاری
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
alnico
U
الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
cim
U
استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
ready-mix truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
interlace
U
روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
business park
U
[ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
daedalus
U
نام معماری که ساختمان پرپیچ و خم جزیره کرت را ساخت
COMAL
U
زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
metal oxide semiconductor
U
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
aras
U
system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
Z0
U
بیتی ساخت Zilog که در کامپیوترهای خیلی قدیمی تر به کار می رفت
built in
U
وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
telephony
U
سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
annotations
U
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com