English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
workmanship U کار ساخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
confection U ترکیب ساخت
confections U ترکیب ساخت
indexing U زبان ساخت کتابخانه یا اندیس کتاب
indexing U فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
built U ساخت
syntheses U ساخت
synthesis U ساخت
construct U ایجاد کردن ساخت
constructed U ایجاد کردن ساخت
constructing U ایجاد کردن ساخت
constructs U ایجاد کردن ساخت
structure U ساخت
structure U ساختار ساخت
structures U ساخت
structures U ساختار ساخت
structuring U ساخت
structuring U ساختار ساخت
robotics U مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
workmanship U ساخت
forbade U نا مقدور ساخت
manufacture U ساخت
manufacture U عمل اوردن ساخت
manufactured U ساخت
manufactured U عمل اوردن ساخت
manufactures U ساخت
manufactures U عمل اوردن ساخت
structured U ساخت یافته
structured U دارای ساخت
unstructured U بی ساخت
fabrication U ساخت
fabrication U ساختمان طرز ساخت
array U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays U ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
SOS U Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
graft U ساخت وپاخت
grafted U ساخت وپاخت
grafts U ساخت وپاخت
building block U کنده ساخت
building blocks U کنده ساخت
formation U ساخت
sequential U پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
framework U بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
frameworks U بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
texture U ساخت
textures U ساخت
design U ساخت
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
designs U ساخت
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
performance U ساخت
performances U ساخت
elaborate U ساخت استاد
elaborated U ساخت استاد
elaborates U ساخت استاد
elaborating U ساخت استاد
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
die U قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
manufacturing U ساخت
loop U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
looped U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loops U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
privilege U ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
devise U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devised U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devises U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devising U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
construction U ساخت
constructions U ساخت
generation U ساخت
generations U ساخت
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
make U ساختمان ساخت
make U رسیدن به ساخت
make U ساخت ترکیب
makes U ساختمان ساخت
makes U رسیدن به ساخت
makes U ساخت ترکیب
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
production U عمل اوری ساخت
production U ارائه ساخت
production U کنترل ساخت یک محصول
production U سرعت ساخت محصول
production U ساخت مواد برای فروش
productions U عمل اوری ساخت
productions U ارائه ساخت
productions U کنترل ساخت یک محصول
productions U سرعت ساخت محصول
Other Matches
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
composition U ساخت
make-up U ساخت
making U ساخت
fecit U ساخت
make up U ساخت
conformation U ساخت
invenit U ساخت
compositions U ساخت
manufactory U ساخت
form U ساخت
substandard U بد ساخت
habitus U ساخت
formed U ساخت
forms U ساخت
formatio reticularis U ساخت شبکهای
family structure U ساخت خانواده
home made U ساخت داخلی
group structure U ساخت گروهی
reticular formation U ساخت شبکهای
field strcture U ساخت میدانی
covin U ساخت وپاخت
file structure U ساخت پرونده
factory order U سفارش ساخت
dynamic structure U ساخت پویا
deep structure U ژرف ساخت
agro industry U کشت و ساخت
affect structure U ساخت عاطفه
collusion U ساخت و پاخت
structuralism U ساخت گرایی
home-made U ساخت میهن
collusion U ساخت وپاخت
brand names U علامت ساخت
brand name U علامت ساخت
american make U ساخت امریکایی
block structure U ساخت کندهای
data structure U ساخت داده ها
covinous U ساخت وپاختی
control structure U ساخت کنترل
class structure U ساخت طبقاتی
capital structure U ساخت سرمایه
block structured U با ساخت کندهای
shops U محل ساخت
home made U ساخت بومی
tectonic U زمین ساخت
static structure U ساخت ایستا
simple structure U ساخت ساده
prototyping U ساخت یک نمونه
program structure U ساخت برنامه
production time U زمان ساخت
production cost U ارزش ساخت
production process U روند ساخت
tectonics U زمین ساخت
tree structure U ساخت درختی
unstructured interview U مصاحبه بی ساخت
design and construction U طراحی و ساخت
manufacturing U صنعت ساخت
structuralists U ساخت گرای
structuralist U ساخت گرای
well made U خوش ساخت
power structure U ساخت قدرت
population structure U ساخت جمعیت
manufacturing cost U هزینه ساخت
manufacture process U فراگرد ساخت
manufacture process U فرایند ساخت
manufacture cost U ارزش ساخت
machine made U ساخت ماشین
latent structure U ساخت نهفته
infra structure U زیر ساخت
manufacturing process U فرایند ساخت
manufacturing process U پویش ساخت
market structure U ساخت بازار
phrase structure U با ساخت عبارتی
personality structure U ساخت شخصیت
perceptual structure U ساخت ادراکی
social strcture U ساخت اجتماعی
newmade U تازه ساخت
new buit U تازه ساخت
new built U تازه ساخت
mental structure U ساخت ذهنی
homemade U ساخت میهن
shopped U محل ساخت
man-made U ساخت بشر
reconstitute U تجدید ساخت
assembly U نصب ساخت
reconstituted U تجدید ساخت
rebuilds U تجدید ساخت
shop U محل ساخت
rebuild U تجدید ساخت
man made U ساخت بشر
reconstituting U تجدید ساخت
reconstitutes U تجدید ساخت
clinker U آجر [ساخت و ساختمان]
brick-bat U آجر [ساخت و ساختمان]
man made wealth U ثروت ساخت بشر
man made goods U کالاهای ساخت بشر
Intel U بیتی ساخت intel
make or buy decision U تصمیم به ساخت یاخرید
it occasioned his death U مرگ اورافراهم ساخت
claybrick U آجر [ساخت و ساختمان]
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
brick U آجر [ساخت و ساختمان]
structured english U انگلیسی ساخت یافته
make-up U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
style U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
structured interview U مصاحبه ساخت دار
structured walkthroughs U بررسیهای ساخت یافته
structural psychology U روانشناسی ساخت گرا
he betray himself U او خودرا رسوا ساخت
glandulation U ترکیب و ساخت غدد
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
colluding U ساخت وپاخت کردن
colludes U ساخت وپاخت کردن
clay brick U آجر [ساخت و ساختمان]
colluded U ساخت وپاخت کردن
collude U ساخت وپاخت کردن
development order U دستور ساخت اماد
reproducibility U قابلیت ساخت یاتولید مجدد
plummet U شاقول [ابزار] [ساخت و ساختمان]
construction costs U هزینه های ساخت و ساز
You cannot make bricks without straw. <proverb> U بى کاه نتوان خشت ساخت .
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
flying facade U [ساخت نیمه چوبی کاذب]
claybrick U آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
clinker U آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
brick-bat U آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
clay brick U آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
weheelbarrow U فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
cement mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
concrete mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
brick U آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
barrow [wheelbarrow] U فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
plumbline U شاقول [ابزار] [ساخت و ساختمان]
shovel U بیل [ابزار] [ساخت و ساختمان]
wheel barrow U فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
weheelbarrow U فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
plumb bob U شاقول [ابزار] [ساخت و ساختمان]
barrow [wheelbarrow] U فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
wheel barrow U فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
structured programming U برنامه نویسی ساخت یافته
cultigen U گیاه دست ساخت ه بشر
productions U ساخت مواد برای فروش
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
file structure U ساخت پرونده ساختمان فایل
chemotrophic treatment U تسویه خوراک ساخت شیمیایی
structures coding U برنامه نویسی ساخت یافته
cmos U طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
trowel U ماله گچ کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
resample U تغییرتعداد پیکسل ها برای ساخت یک تصویر
complementary metal oxide semiconductor U طرح مدار پیچیده و روش ساخت
did he a the king U ایاشاه رامخاطب ساخت روکردبه شاه
caterpillar bulldozer U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
earthmover [bulldozer] U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
structured flowchart U نمودار گردش کار ساخت یافته
This car is of Iranian make (manufacture). U این اتوموبیل ساخت ایران است
dozer [colloquial] [bulldozer] U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
ready-mix truck U تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck U تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer U تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck U کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck U کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer U کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck U کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
netware U سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
audio U پنجرههای با قالب چند رسانهای ساخت میکروسافت
c U استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
brick trowel U ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
smalltalk U زبان برنامه نویس گرا ساخت Xerox
famos U Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
Iranian goods are usally solid. U جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
cement truck U تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ascending reticular activating system U دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
trowel U ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
mason's trowel U ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bricklayer's trowel U ماله آجر کاری [ابزار] [ساخت و ساختمان]
alnico U الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
ready-mix truck U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
interlace U روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
business park U [ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
daedalus U نام معماری که ساختمان پرپیچ و خم جزیره کرت را ساخت
COMAL U زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
metal oxide semiconductor U طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
aras U system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
Z0 U بیتی ساخت Zilog که در کامپیوترهای خیلی قدیمی تر به کار می رفت
built in U وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
telephony U سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
annotations U علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com