Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plasma
U
پلاسما قسمت ابکی خون
plasm
U
پلاسما قسمت ابکی خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plasmatic
U
مثل پلاسما وابسته به پلاسما
slurry
U
تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
plasma
U
پلاسما
plasma display
U
نمایش پلاسما
pappy
U
ابکی
soupy
U
ابکی
serous
U
ابکی
dilution
U
ابکی
washy
U
ابکی
wishy-washy
U
ابکی
wishy washy
U
ابکی
watery
U
پر اب ابکی
liquids
U
ابکی
liquid
U
ابکی
thinnest
U
رقیق و ابکی
liquids
U
چیز ابکی
slipslop
U
خوراک ابکی
thinned
U
رقیق و ابکی
thin
U
رقیق و ابکی
serous membrane
U
شامه ابکی
serosity
U
ابکی بودن
semifluid
U
نیمه ابکی
liquid
U
چیز ابکی
slops
U
خوراک ابکی
thins
U
رقیق و ابکی
weakish
U
چیز ابکی
diluting
U
ابکی کردن
dilutes
U
ابکی کردن
slurry
U
ماده ابکی
diluted
U
ابکی کردن
waterish
U
چیز ابکی
wateriness
U
ابکی بودن
dilute
U
ابکی کردن
washiness
U
ابکی بودن
slush
U
برف ابکی
to wash down
U
ابکی کردن
thinners
U
رقیق و ابکی
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
succulence
U
اب داری حالت ابکی
aquosity
U
حالت ابی یا ابکی
small ale
U
ابجو ابکی وارزان
wish wash
U
مشروب ابکی اب زیپو
proteinase
U
انزیمهای ابکی کننده پروتئین
potion
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potions
U
دارو یا زهر ابکی شربت عشق
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
kefir
U
کفیر:یکجورخوراک ابکی وکفدارکه مانندماست است ودرقفقاز....میخورانند
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
sections
U
قسمت
section
U
قسمت
arm
U
قسمت
batches
U
قسمت
piece
U
قسمت
plank
U
قسمت
instalments
U
قسمت
instalment
U
قسمت
installments
U
قسمت
pieces
U
قسمت
batch
U
قسمت
divisions
U
قسمت
division
U
قسمت
caboodle
U
قسمت
compartmental
U
قسمت قسمت
data division
U
قسمت
kismet
U
قسمت
it fell to my lot to go
U
قسمت
internode
U
قسمت
in sections
U
قسمت قسمت
in part
U
در یک قسمت
snick
U
قسمت
head stall
U
قسمت سر
feck
U
قسمت
departments
U
قسمت
department
U
قسمت
dole
U
قسمت
Corp
U
قسمت
compartments
U
قسمت
compartment
U
قسمت
ratios
U
قسمت
ratio
U
قسمت
underfoot
U
قسمت کف پا
sect
U
قسمت
sects
U
قسمت
segments
U
قسمت
segment
U
قسمت
cross section of a gravity dam
U
قسمت
grist
U
قسمت
rasher
U
قسمت
rashers
U
قسمت
components
U
قسمت
detachment
U
قسمت
portions
U
قسمت
agency
U
قسمت
agencies
U
قسمت
detachments
U
قسمت
partition
U
قسمت
component
U
قسمت
canto
U
قسمت
cantos
U
قسمت
portion
U
قسمت
units
U
قسمت
unit
U
قسمت
percentage
U
قسمت
percentages
U
قسمت
party
U
قسمت
partitions
U
قسمت
part
U
قسمت
piecemeal
U
قسمت به قسمت
leg
U
بخش قسمت
legs
U
بخش قسمت
installations
U
قسمت نظامی
lot
U
بهره قسمت
active installation
U
قسمت فعال
departments
U
قسمت شعبه
initials
U
اولین قسمت
active federal service
U
قسمت کادر
broad
U
قسمت پهن
departments
U
قسمت هیئت
seen
U
قسمت سوم see
parcels
U
قسمت گره
parcel
U
قسمت گره
proportion
U
سهم قسمت
broadest
U
قسمت پهن
organisations
U
یکان قسمت
proportions
U
سهم قسمت
broader
U
قسمت پهن
actine
U
قسمت خارجی
initialling
U
اولین قسمت
initialled
U
اولین قسمت
underbody
U
قسمت زیر
forehands
U
قسمت ممتاز
forehand
U
قسمت ممتاز
upside
U
بالاترین قسمت
operating agency
U
قسمت اجرایی
vaward
U
قسمت جلو
slices
U
سهم قسمت
slice
U
سهم قسمت
whack up
U
قسمت کردن
whang
U
قسمت سهم
aircraft section
U
قسمت هواپیمایی
northwards
U
قسمت شمالی
naval establishment
U
قسمت دریایی
midst
U
قسمت وسط
moiety
U
قسمت مساوی
advance section
U
قسمت جلویی
tripartition
U
قسمت سوم
initialing
U
اولین قسمت
initialed
U
اولین قسمت
initial
U
اولین قسمت
top round
U
قسمت گرد
topside
U
قسمت بالا
topsides
U
قسمت بالا
administration building
U
قسمت اداری
palmation
U
قسمت پنجهای
advance detachment
U
قسمت پیشرو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com