Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
attenuation factor
U
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
intrinsic energy
U
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
sound absorption
U
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
ground swell
U
امواج
wander wave
U
امواج سیار
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
tidal waves
U
امواج جزرومدی
hertzian waves
U
امواج هرتز
transient wave
U
امواج سیار
emission
U
انتشار امواج
pulsed
U
امواج ضربانی
emissions
U
انتشار امواج
pulse
U
امواج ضربانی
crashing waves
U
امواج خروشان
gravity waves
U
امواج ثقلی
interference
U
تداخل امواج
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
spoondrift
U
ترشح امواج
brain waves
U
امواج مغزی
ground waves
U
امواج زمینی
pulsing
U
ضربان امواج
radio waves
U
امواج رادیویی
sky wave
U
امواج اسمانی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
gravitational waves
U
امواج جاذبه
reverberation
U
برگشت امواج
tosser
U
دستخوش امواج
reverberations
U
برگشت امواج
thermal waves
U
امواج گرمایی
gravitational waves
U
امواج گرانشی
incoherent waves
U
امواج همدوس
the waves of the sea
U
امواج دریا
echoing
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
bleeding
U
باند تداخل امواج
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
wave band
U
دسته امواج رادیو
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
reverberation
U
برگشت دادن امواج
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
reverberations
U
برگشت دادن امواج
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
attenuation
U
افت قدرت امواج
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
echo
U
برگشت امواج رادار
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
reverberation index
U
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
scend
U
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
hypersonic
U
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
electroencephalograph
U
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
microphone
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
sonar
U
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphones
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
U
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radioactivity
U
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
asdic
U
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
spacing impulse
U
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system
U
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
exergonic
U
انرژی ده
energy line
U
خط انرژی
low energy
U
انرژی کم
energies
U
انرژی
isenergic
U
هم انرژی
energy
U
انرژی
vigor
U
انرژی
powered
U
انرژی
zips
U
انرژی
zip
U
انرژی
deenergized
U
بی انرژی
powering
U
انرژی
zipping
U
انرژی
zipped
U
انرژی
high energy
U
پر انرژی
energy barrier
U
سد انرژی
vigour
U
انرژی
power
U
انرژی
powers
U
انرژی
endrgized
U
با انرژی
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
energetic
U
دارای انرژی
energy of vibration
U
انرژی ارتعاش
energy preservation
U
نگهداری انرژی
energy principle
U
اصل انرژی
energy shell
U
لایه انرژی
energy preservation
U
ذخیره انرژی
energy pattern
U
الگوی انرژی
energy production
U
تولید انرژی
energy quantum
U
کوانتوم انرژی
energy pattern
U
نقشه انرژی
energy radiation
U
تابش انرژی
energy regeneration
U
بازیابی انرژی
energy of vibration
U
انرژی ارتعاشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com