Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Stretch your legs according to your coverlet .
<proverb>
U
پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
end
U
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended
U
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ends
U
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
Dont ever come here again.
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار.
[اینجا نیا.]
angle
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
U
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
U
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
U
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
U
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
U
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
U
اندازه گیر اندازه گرفتن
sizes
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
U
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
soricine
U
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauges
U
اندازه اندازه گیر
gauged
U
اندازه اندازه گیر
gauge
U
اندازه اندازه گیر
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
macro
U
دراز
long headed
U
سر دراز
longish
U
دراز
oblongated
U
دراز
toom
U
دراز
to eke out
U
دراز
longheaded
U
دراز سر
to be prolonged
U
دراز
oblong
U
دراز
oblongs
U
دراز
dolichomorphic
U
دراز تن
linear
U
دراز
lengthwise
U
دراز
to piece out
U
دراز
longest
U
دراز
longer
U
دراز
longed
U
دراز
longs
U
دراز
long-
U
دراز
long
U
دراز
verbose
U
دراز
prolix
U
دراز
lengthy
U
دراز
stretches
U
دراز کردن
gangling
U
طولانی و دراز
long bone
U
استخوانهای دراز
long eared
U
گوش دراز
longer-term
U
دراز مدت
long shunt
U
شنت دراز
long run
U
دراز مدت
long-term
U
دراز مدت
blue moon
U
زمان دراز
oblong
U
دراز پهنا
long range
U
دراز مدت
oblongs
U
دراز پهنا
long necked
U
گردن دراز
stretched
U
دراز کردن
stretch
U
دراز کردن
lantern jawed
U
چانه دراز
lanternjaws
U
چانه دراز
verbalization
U
دراز گویی
long-time
U
دراز مدت
far-fetched
U
دور و دراز
long winded
U
دراز نفس
far fetched
U
دور و دراز
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
inductile
U
دراز نشو
long-life
U
عمر دراز
long life
U
عمر دراز
couchant
U
دراز کشیده
codling
U
یکجورسیب دراز
codlin
U
یکجورسیب دراز
long billed
U
نوک دراز
long bill
U
نوک دراز
lanky
U
دراز وباریک
weedy
U
دراز و باریک
to stretch out
U
دراز کردن
ileum
U
روده دراز
longevity
U
دراز عمری
narrowest
U
دراز وباریک
narrower
U
دراز وباریک
narrowed
U
دراز وباریک
narrow
U
دراز وباریک
long-drawn-out
U
دور و دراز
proboscis
U
پوزه دراز
long term
<adj.>
U
دراز مدت
lengthens
U
دراز شدن
lengthens
U
دراز کردن
protract
U
دراز کردن
oblonated
U
دراز :درازنا
lengthening
U
دراز شدن
lengthening
U
دراز کردن
lengthened
U
دراز شدن
string
U
چسبناک دراز
morella cherry
U
گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry
U
گیلاس دم دراز
proboscises
U
پوزه دراز
prolongate
U
دراز کردن
prolixity
U
دراز نویسی
long run
[American E]
<adj.>
U
دراز مدت
pintail
U
اردک دم دراز
wader
U
مرغ دراز پا
elongation
U
دراز شدگی
at full length
U
دراز کشیده
lengthened
U
دراز کردن
snipes
U
نوک دراز
in the long run
U
در دراز مدت
streek
U
دراز کردن
sniped
U
نوک دراز
snipe
U
نوک دراز
longhead
U
کله دراز
long-winded
U
دراز نفس
long term
U
دراز مدت
longeval
U
دراز عمر
long wind
U
دراز نفسی
extend
U
دراز کردن
sniping
U
نوک دراز
elongate
U
دراز کردن
elongating
U
دراز شدن
lengthen
U
دراز شدن
elongating
U
دراز کردن
elongates
U
دراز شدن
elongates
U
دراز کردن
elongate
U
دراز شدن
lengthen
U
دراز کردن
chaises longues
U
نوعی نیمکت دراز
daddy-long-legs
U
بابا لنگ دراز
prolate
U
دوک وار دراز
spindles
U
دراز و باریک شدن
mygale
U
موش پوزه دراز
tractile
U
لوله شو دراز شدنی
porrect
U
دراز کردن جلوگذاردن
johnboat
U
قایق دراز و باریک
proboscis monley
U
بوزینه دراز بینی
chaise longue
U
نوعی نیمکت دراز
orangutan
U
بوزینه دست دراز
spindle
U
دراز و باریک شدن
orangoutang
U
بوزینه دست دراز
interminably
U
بطور بسیار دراز
toboggan
U
سورتمه دراز و باریک
paidle
U
یکجوربیل دسته دراز
verbosity
U
دراز نویسی پرگویی
chatterbox
U
ادم روده دراز
longhorn
U
گاو شاخ دراز
longhorn
U
گوسفند شاخ دراز
tusks
U
دندان دراز وتیز
tusk
U
دندان دراز وتیز
long lived
U
دارای عمر دراز
long-lived
U
دارای عمر دراز
long-lived
U
دراز عمر معمر
to make old bones
U
عمر دراز کردن
to live a long life
U
عمر دراز کردن
long horned grasshopper
U
ملخ شاخک دراز
longevous
U
دارای عمر دراز
tirades
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirade
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
longicorn
U
دارای شاخک دراز
secular trend
U
روند دراز مدت
lanternjaws
U
ارواره دراز و لاغر
chatterboxes
U
ادم روده دراز
windbag
U
نطاق روده دراز
windbags
U
نطاق روده دراز
long lived
U
دراز عمر معمر
mongoose
U
میمون پوزه دراز
mongooses
U
میمون پوزه دراز
full bottomed
U
دارای دنباله دراز
abusive
ناسزاوار زبان دراز
rangy
U
ولگرد پا دراز و لاغر
ringtail
U
تلیله نوک دراز
scoldpaceous
U
مانند نوک دراز
scolopax
U
جنس نوک دراز
verbose
U
دراز نویس درازگو
long term memory
U
حافطه دراز مدت
ileac
U
وابسته به روده دراز
reach
U
دراز کردن دست
ileal
U
وابسته به روده دراز
kick around
<idiom>
U
دراطراف دراز کشیدن
ileitis
U
اماس روده دراز
orang outang
U
یکجوربوزینه دراز دست
gibbon
U
میمون دراز دست
long haul
<idiom>
U
مسافت دراز یا سفرکردن
gibbons
U
میمون دراز دست
orang-outang
U
یکجوربوزینه دراز دست
orang-outangs
U
یکجوربوزینه دراز دست
extended pole piece
U
قطبک دراز شده
orang-outans
U
یکجوربوزینه دراز دست
repose
U
دراز کشیدن غنودن
long-term
U
دوره دراز مدت
longer-term
U
دوره دراز مدت
grallatorial
U
وابسته به دراز پایان
weed
U
دراز و لاغر پوشاک
weeded
U
دراز و لاغر پوشاک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com