Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
daddy-long-legs
U
بابا لنگ دراز
daddy-long-legs
U
رجوع شود به fly crane
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She has long and shapely legs .
U
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
daddy
U
بابا
sugar daddy
<idiom>
U
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
sugar daddy
U
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
legs
U
مسافت طی شده قایق در یک دور
legs
U
پایه
legs
U
ساق
legs
U
مسیر ممکن در یک تابع
legs
U
ساق پا
on one's/its last legs
<idiom>
U
نیرو وسودمندی
he is on his legs
U
از بستربرخاسته است
he is on his last legs
U
پایش لب گوراست
he is on his last legs
U
در دم واپسین زندگی است
he is on his legs
U
بر پا ایستاده است
he is on his legs
U
کارش دایراست
legs
U
ساقه
legs
U
ران
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs
U
قسمتی از مسابقه
legs
U
شاخه مسیر حرکت
legs
U
خط واصل بین دو نقطه شاخه
legs
U
ساق مثلث قائم الزاویه
legs
U
دوندگی کردن
legs
U
پا زدن
legs
U
بخش قسمت
legs
U
پا پاچه
legs
U
پاچه شلوار
he is on his last legs
U
کار وبارش خوب نیست
to take to one's legs
U
ریختن
to have the legs of
U
پیش افتادن از
to have the legs of
U
تندتر رفتن از
peg-legs
U
پای چوبی
sea legs
U
شاخههای مسیر حرکت ناو
peg-legs
U
پای ساختگی
he walked me off my legs
U
مراخسته کرد
tail between one's legs
<idiom>
U
احساس شرمندگی
with the legs crossed
U
چهارزانو
sheer legs
U
ماچونه
to stretch one's legs
U
برای ورزش راه رفتن
to stand on one's own legs
U
متکی بخود بودن
to fall on one's legs
U
از دشواری رها شدن
red legs
U
نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
shear legs
U
جرثقیل پایه دار
sheer legs
U
یکجور جرثقیل
peg-legs
U
دارای پای مصنوعی
to stretch one's legs
<idiom>
U
خستگی درکردن
sheer legs
U
سه پایه
thoracic legs
U
پایچسبیدهبهقفسهسینه
ido not feel my legs
U
نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
He came back with his tail between his legs.
U
دست از پ؟ درازتر برگشت
Stretch your legs according to your coverlet .
<proverb>
U
پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
I had pins and needles in my legs.
U
ساق پاهایم
[در اثر خواب رفتگی]
مور مور می کردند.
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
U
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
My legs fell asleep
[are numb]
.
U
ساق پاهایم خوابشان برده
[سر شده اند]
.
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
U
طولش نده (زود باش )
long a go
U
مدت زیادی پیش
it will not take long
U
نخواهدکشید
long a
U
مدت مدیدی بعد
how long since is it?
U
چند وقت پیش بوده است
long little
U
زنده باد
it will not take long
U
طولی
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
as long as
U
ازوقتی که
it will not take long
U
مدت زیادی نمیخواهد
so long
U
خدا حافظ
as long as
U
از زمانیکه
so long
U
بامیددیدار
so long as
U
تاوقتی که
so long as
U
مادامی که بشرطی که
as long as
U
بمدت طولانی
long a
U
مدتهاپس ازان
before long
U
بزودی
long course
U
استخر 05 متر
long little
U
پاینده باد
for long
U
خیلی
See you again . So long.
U
به امید دیدار
To wish (long) for something.
U
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
go long
U
تلاش درپاس طولانی بجلو
not long a
U
مدتی نگذشته است
not long a
U
چندوقت پیش
long a go
U
مدتی پیش
how long
U
تاکی تاچه وقت چقدر
not long a go
U
چندی پیش
for long
U
مدت زیادی
very long
U
برد خیلی زیاد
very long
U
شعاع عمل زیاد
not long a go
U
همین تازگی ها
get a long with you
U
بروپی کارت
at long last
U
بالاخره
at long last
U
عاقبت
at long last
U
اخرالامر
before long
U
بهمین زودی
how long since is it?
U
چندوقت است
as long as
U
تا زمانیکه بمقدار زیاد
long-
U
مدت زیاد
long-
U
مناسب بودن
I've known her at least as long as you have.
U
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long-
U
مدید
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long-
U
طولانی طویل
long-
U
دراز
long
U
مدت زیاد
long
U
طولانی
to say so long to somebody
U
با کسی خداحافظی کردن
long-
U
طولانی
long-
U
بلند
long-
U
توپ بلند به اوت
long-
U
طی مسافت زیاد توپ
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
:اشتیاق داشتن
long-
U
دیر گذشته ازوقت
long-
U
کشیده
long
U
بلند
as long as
U
بشرطی که
long
U
دیر گذشته ازوقت
long
U
کشیده
long
U
مدید
long
U
طولانی طویل
long
U
دراز
come a long way
<idiom>
U
برنامه بزرگی ریختن
as long as
<idiom>
U
به شرط اینکه ،به این شرط که
long on
U
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long
U
:اشتیاق داشتن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
طی مسافت زیاد توپ
long
U
مناسب بودن
long
U
توپ بلند به اوت
night long
U
از سر شب تا بامداد
of long duration
U
مدید
long sighted
U
دوربین
long sea
U
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore
U
کرانهای
not long ago
U
اخیرا
not long ago
U
چندی پیش
of long continvance
U
دیرپای
of long continvance
U
ماندگار
of long standing
U
طولانی
of long standing
U
بادوام
second long period
U
تناوب بزرگ دوم
of long duration
U
دیرپای
long shore
U
وابسته بدریا کنار
long shoreman
U
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long siht
U
دور بینی
long tom
U
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust
U
تک نفوذی طولانی یادوردست
long siht
U
نظردور رس
long splice
U
پیوند بلند
long spot
U
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering
U
رنج کش
long suffering
U
رنجبر
long thrust
U
سخمه بلند
long suffering
U
زحمت کش
long thrust
U
وضعیت سخمه بلند
long term
U
بلند مدت
long suffering
U
سختی کش
long suffering
U
بردباری رنجبری
long suffering
U
زحمت کشی
long term
U
طویل المدت
long sightedness
U
دور اندیشی
long tom
U
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long sightedness
U
دوربینی
long shot
U
کسیکه درمسابقات
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long windedness
U
پرگویی
long windedness
U
روده درازی
long wind
U
طاقت زیاد دویدن
long wind
U
دراز نفسی
long shunt
U
شنت دراز
long sight
U
دوربینی
long sight
U
نظر دوررس
long tongue
U
پر حرفی
long tongue
U
وراجی
long ton
U
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long ton
U
تن بزرگ
long sighted
U
تیزبین
long sighted
U
دوراندیش
long tom
U
درخت الواراسترالیایی
long term
U
دراز مدت
I will not detain you long.
U
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
In the long run right will out.
<proverb>
U
یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run
<idiom>
U
آینده دور،درآخر
long term
<adj.>
U
بلند مدت
over the long run
<idiom>
U
درآخر
long shot
<idiom>
U
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul
<idiom>
U
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
U
مسافت دراز یا سفرکردن
long face
<idiom>
U
افسرده وغمگین
all day long
<idiom>
U
تمام روز
How long were you away from Iran ?
U
چه مدت درایران نبودید ؟
He did not live long enough to …
U
آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him.
U
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
U
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
How long will you be staying?
U
چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long?
U
چرا اینقدر طول میکشد؟
I will not detain you long.
U
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
long term
<adj.>
U
دراز مدت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com