English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wind rocked out U وقفه تنفسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interrupts U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
respiratory U تنفسی
inspiratory U تنفسی
recessional U تنفسی
expiratory U تنفسی
respiratory center U مرکز تنفسی
resipatory quotient U بهره تنفسی
breathing gear U وسیله تنفسی
wind rocked out U نارسایی تنفسی
breathing gear U ماسک تنفسی
air breathing U هوای تنفسی
breathing vibration U ارتعاش تنفسی
dust respirator U ماسک تنفسی
respiratory system U دستگاه تنفسی
rq U بهره تنفسی
air vessel U لوله تنفسی
stoma U منفذ تنفسی
cardiorespiratory system U دستگاه قلبی- تنفسی
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
respirators U ضربت گیر تنفسی
respirator U ضربت گیر تنفسی
phlegm [secretion in the airway during inflammation] U بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
cease U وقفه
abeyance U وقفه
hiatus U وقفه
ceased U وقفه
down time U وقفه
standstil U وقفه
pause U وقفه
interval U وقفه
discontinuance U وقفه
interruption U وقفه
ceases U وقفه
paused U وقفه
pauses U وقفه
hold back U وقفه
pausing U وقفه
gaps U وقفه
hoid up U وقفه
gap U وقفه
ceasing U وقفه
suspension U وقفه
suspensions U وقفه
paralysis U وقفه
interrupt U وقفه
uninterrupted U بی وقفه
jibs U وقفه
abeyance or adeyancy U وقفه
deadlock U وقفه
stick U وقفه
block U وقفه
arrested U وقفه
arrest U وقفه
stations U وقفه
stationed U وقفه
station U وقفه
unabated <adj.> U بی وقفه
at a stretch U بی وقفه
interrupts U وقفه
chasm U وقفه
chasms U وقفه
standstill U وقفه
arrests U وقفه
blocking U وقفه
breaks U وقفه
break U وقفه
stound U وقفه
interruptions U وقفه
desuetude U وقفه
interrupting U وقفه
dead lock U وقفه
jibbed U وقفه
jib U وقفه
jibbing U وقفه
blocks U وقفه
blocked U وقفه
caesura U وقفه ایست
nerve block U وقفه عصبی
affect block U وقفه عاطفه
massed learning U یادگیری بی وقفه
massed practice U تمرین بی وقفه
machine interupption U وقفه ماشین
interrupt vector U بردار وقفه
interrupt handler U گرداننده وقفه
betweentimes U درمدت وقفه
blocking period U دوره وقفه
interrupt driven U وقفه گرا
continous cycle U دوره بی وقفه
external interrupt U وقفه خارجی
flashbacks U وقفه زمانی
full stop U وقفه کامل
full stops U وقفه کامل
automatic interrupt U وقفه خودکار
run on U بدون وقفه
work stoppage U وقفه در کار
vectored interrupt U وقفه برداری
uninterrupted duty U کار بی وقفه
interval U ایست وقفه
unceasing U بدون وقفه
system interrupt U وقفه سیستم
sticking voltage U ولتاژ وقفه
flashback U وقفه زمانی
priority interrupt U وقفه اولویت
time out U وقفه فاصله
program interrupt U وقفه برنامه
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
machine check interrupt U وقفه بررسی ماشین
insolvency U وقفه در پرداخت دیون
interrupts U حرکت دادن وقفه
interrupt U حرکت دادن وقفه
disarmed U ثیرات وقفه شدن
interrupting U حرکت دادن وقفه
disarms U ثیرات وقفه شدن
interrupting U ناتوان کردن وقفه
ups U تامین برق بی وقفه
interrupt U ناتوان کردن وقفه
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
parabiosis U وقفه رسانش عصبی
disarm U ثیرات وقفه شدن
fall into abeyance U درحال وقفه افتادن
scanned interrupt U وقفه پویش شده
interrupts U ناتوان کردن وقفه
arm U خط وط وقفه فعال شده .
short time rating U کار کردن با وقفه
shut up U باعث وقفه در تکلم شدن
NMI U وقفه غیرقابل چشم پوشی
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
continous U متصل متوالی بدون وقفه
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
continous type furnace U کوره نوع بدون وقفه
tenuis U علامت مکث و وقفه در یونانی
interrupts U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupting U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupting U خط وقفه که فعال شده است
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
interrupting U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts U خط وقفه که فعال شده است
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
interrupting U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
suspended animation U وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
caesura U وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد
interrupts U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
attentions U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
interrupting U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
handler U یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attentions U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
interrupt U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupts U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
interrupting U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
attention U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
interrupts U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
attention U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
handlers U یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
interrupting U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
Dont let the grass grow under your feet. U نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
interrupts U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
interrupt U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
daisy chain U خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
disarm U وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
disarmed U وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
disarms U وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
externals U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
vectored interrupt U سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
maskable U وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
poll U سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
polled U سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
polls U سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
interrupts U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
trap U نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupts U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
daisy chain interrupt U یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
interrupting U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
priority U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupt U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupting U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
priorities U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupt U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
interrupting U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com