Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
life preserver
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lifesaving
U
وسیله نجات غریق
lifebuoys
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
resuscitation
U
نجات غریق
lifeguard
U
نجات غریق
lifeguards
U
نجات غریق
lifesaving
U
نجات غریق
life belt
U
لاستیک نجات غریق
lifeguards
U
مامور نجات غریق
lifeguard
U
مامور نجات غریق
life belt
U
کمربند نجات غریق
life buoy
U
حلقه نجات غریق
life vest
U
لباس نجات غریق
lifeguard
U
نجات غریق محافظ شخصی
lifesaver
U
عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifeguards
U
نجات غریق محافظ شخصی
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
salvaging
U
نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvaged
U
نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvages
U
نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvage
U
نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
tranship
U
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
partitions
U
وسیله یا اسباب تفکیک
partition
U
وسیله یا اسباب تفکیک
device
U
دستگاه اسباب وسیله
devices
U
دستگاه اسباب وسیله
para bomb
U
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
tuners
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
save
U
نجارت دادن
saver
U
نجارت دهنده
saving
U
نجارت دهنده
saved
U
نجارت دادن
saves
U
نجارت دادن
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
life jacket
U
کت نجات
liberation
U
نجات
salvation
U
نجات
rescues
U
نجات
life vest
U
کت نجات
rescued
U
نجات
livery
U
نجات
liveries
U
نجات
rescue
U
نجات
escape line
U
خط نجات
safety
U
نجات
rescuing
U
نجات
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
safety belts
U
کمربند نجات
safety belt
U
کمربند نجات
saved
U
نجات دروازه
saves
U
نجات دروازه
life raft
U
قایق نجات
life vest
جلیقه نجات
save
U
نجات دروازه
life net
U
تور نجات
life buoy
U
حلقه نجات
life belt
U
کمربند نجات
life boat
U
کرجی نجات
life jacket
U
جلیقه نجات
salvation
U
سبب نجات
saviour
U
نجات دهنده
life buoy
U
بویه نجات
life line
U
طناب نجات
life line
U
بند نجات
saviours
U
نجات دهنده
lifeguard submarine
U
زیردریایی نجات
parachute
U
چتر نجات
life boad
U
قایق نجات
breeches buoy
U
بویه نجات
lifebelts
U
کمربند نجات
lifebelt
U
کمربند نجات
survivors
U
نجات یافتگان
deliver
U
نجات دادن
survive
U
نجات دادن
survival suit
U
لباس نجات
survival pack
U
بسته نجات
survived
U
نجات دادن
parachuted
U
چتر نجات
parachutes
U
چتر نجات
parachuting
U
چتر نجات
survives
U
نجات دادن
surviving
U
نجات دادن
plane guard
U
ناوگارد نجات
recovers
U
نجات دادن
deep submergence
U
زیردریایی نجات
parachut
U
چتر نجات
fire escape
U
نردبان نجات
delivers
U
نجات دادن
fire escapes
U
نردبان نجات
stole
U
جلیقه نجات
lifeboat
U
قایق نجات
lifeboats
U
قایق نجات
recovering
U
نجات دادن
liferaft
U
شناوه نجات
crash boat
U
قایق نجات
life float
U
قایق نجات
savior
U
نجات دهنده
salvageable
U
قابل نجات
salvable
U
نجات یافتنی
rescue operation
U
عملیات نجات
safety boat
U
قایق نجات
redeliver
U
از نو نجات دادن
rescue basket
U
زنبیل نجات
refugee relief
U
نجات پناهندگان
plane guard
U
ناو نجات
recover
U
نجات دادن
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phased
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
survivors
U
نجات یافتگان از مرگ
salvaged
U
از خطرنابودی نجات دادن
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
rescue chamber
U
اطاقک نجات زیردریایی
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
soteriology
U
مبحث نجات رستگاری
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
lifeguards
U
گارد نجات دریایی
lifesaver
U
نجات دهنده زندگانی
lifeguard
U
گارد نجات دریایی
salvages
U
از خطرنابودی نجات دادن
salvaging
U
از خطرنابودی نجات دادن
fire and rescue
U
نجات و اطفای حریق
helicopter rescue strop
U
کمربند نجات هلیکوپتر
salvage
U
از خطرنابودی نجات دادن
lifesaving
U
نجات دهنده زندگی
helicopter rescue net
U
تور نجات هلیکوپتر
liferaft
U
قایق نجات لاستیکی
pararescue team
U
تیم تجسس و نجات
pararaft
U
وسایل نجات چتربازی
paradrop
U
بارریزی باچتر نجات
etcaetera
U
وغیره
et cetera
U
وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
U
وغیره وغیره
device
U
اسباب
tool
U
اسباب
apparel
U
اسباب
tackle
U
اسباب
remover
U
اسباب کش
devices
U
اسباب
doodads
U
اسباب
doodad
U
اسباب
freehand
U
بی اسباب
removers
U
اسباب کش
tackled
U
اسباب
article
U
اسباب
rigs
U
اسباب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com