English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
he is on as hamlet U او هملت بازی میکند
infielder U که در وسط میدان بازی میکند
mugwump U سیاست و حزب بازی دوری میکند
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
comedienne U زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
comediennes U زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
wire dancer U کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
perverted U نابهنجار
atypical U نابهنجار
atypically U نابهنجار
bowlers U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
soubrette U بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
bowler U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
sever erosion U فرسایش نابهنجار
natural erosion U فرسایش نابهنجار
peak cathode fault current U جریان نابهنجار کاتدی
surge electrode current U جریان نابهنجار الکترد
fault electrode current U جریان نابهنجار الکترد
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
actors U هنرپیشه
actor U هنرپیشه
thespian U هنرپیشه
thespians U هنرپیشه
scene stealer U هنرپیشه خودنما
premiering U هنرپیشه برجسته
premieres U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
an aspiring actress U هنرپیشه ای [زن] نامجو
playact U هنرپیشه شدن
premier U هنرپیشه برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
craftsmen U هنرپیشه صنعت گر
artists U هنرپیشه صنعتگر
premiere U هنرپیشه برجسته
craftsman U هنرپیشه صنعت گر
artist U هنرپیشه صنعتگر
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
player U هنرپیشه بازیکن ورزشی
auditioned U ازمایش هنرپیشه سامعه
auditions U ازمایش هنرپیشه سامعه
auditioning U ازمایش هنرپیشه سامعه
audition U ازمایش هنرپیشه سامعه
prima ballerinas U هنرپیشه اول بالت
stand-ins U جانشین هنرپیشه شدن
prima ballerina U هنرپیشه اول بالت
stand-in U جانشین هنرپیشه شدن
mimer U هنرپیشه مقلد وکمیک
stand in U جانشین هنرپیشه شدن
comedian U هنرپیشه نمایشهای خنده دار
comedians U هنرپیشه نمایشهای خنده دار
tiring house U محل تعویض لباس هنرپیشه
tiring room U محل تعویض لباس هنرپیشه
mummer U هنرپیشه صامت بازیگر نقابدار ایام نوئل
leading man U هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
artificial persons U اشخاص حقوقی
displaced persons U اشخاص پناهنده
few men U اشخاص کمی
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
great persons U اشخاص بزرگ
natural persons U اشخاص طبیعی
many people U خیلی اشخاص
many a man U بسا اشخاص
personae U اشخاص یک کتاب
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
person perception U ادراک اشخاص
personas U اشخاص یک کتاب
these people U این اشخاص
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
persona U اشخاص یک کتاب
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
inter alia U میان اشخاص دیگر
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
withindoors U اشخاص داخل منزل
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
panels U صورت اسامی اشخاص
panel U صورت اسامی اشخاص
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
freaky U غریب
weirdest U غریب
weirder U غریب
stranger U غریب
next door to U غریب
freakier U غریب
unmoral U غریب
oddish U غریب
baroque U غریب
unco U غریب
peregrin or rine U غریب
romantics U غریب
romantically U غریب
romantic U غریب
uncanny U غریب
weird U غریب
curious U غریب
nostalgic U غریب
nostalgically U غریب
lonelier U غریب
loneliest U غریب
freakiest U غریب
lonely U غریب
singular U غریب
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
way out U عجیب و غریب
whimsicallity U غریب خیالباف
surreal U عجیب و غریب
way-out U عجیب و غریب
antic U غریب و عجیب
grotesque U غریب و عجیب
an odd custom U رسم غریب
whimsical U غریب خیالباف
gigs U ادم غریب
gig U ادم غریب
rum U عجیب و غریب
queerer U عجیب و غریب
lunces U کارهای غریب
queer U عجیب و غریب
queerest U عجیب و غریب
odd U عجیب غریب
odder U عجیب غریب
oddest U عجیب غریب
quizzical U عجیب و غریب
quizzically U عجیب و غریب
oddball U عجیب و غریب
bizarre U غریب وعجیب
extravagant U عجیب غریب
unearthly U عجیب و غریب
it is nothing out of the way U غریب نیست
oddly U بطور غریب
outlandishly U بطور غریب
quaintly U بطور غریب
oddballs U عجیب و غریب
outlandish U عجیب و غریب
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
rummily U بطور غریب وعجیب
grotesquely U بطور عجیب و غریب
wonders U حیرت انگیز غریب
inhospitable U غریب ننواز نامهربان
to feel strange U خود را غریب دیدن
immigrants U غریب کوچ نشین
grotesquerie U چیز عجیب و غریب
peculiar U دارای اخلاق غریب
curiosity U چیز غریب کمیاب
wondering U حیرت انگیز غریب
unheard U غیر معروف غریب
eccentrics U غیر عادی غریب
oddities U چیز عجیب و غریب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com