English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
actor U بازیگر
actor U هنرپیشه
actor U خواهان
actor U مدعی
actor U شاکی
actor U حامی
actor U سردمدار
actor U سردسته
actor U پیشقدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
a key actor in a process U عامل اصلی در روندی
Being an actor has a certain amount of kudos attached to it. U بازیگر بودن خودش تا اندازه ای جلال دربردارد .
nemo potest esse simul actor et judex U هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com