English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gland U هر عضو ترشح کننده دشبل
glands U هر عضو ترشح کننده دشبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liquefacient U عامل موجب ترشح ترشح کننده
secretionary U ترشح کننده
liquefacient U مایع ترشح کننده
actescent U ترشح کننده شیر
vaginicolous U ترشح کننده یاساکن نیام
glandular U دشبل وار
adenoids U دشبل مانند
adenalgia U درد دشبل
suppuration U ترشح ریم ترشح چرک
endocrine U غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
glanduliferous U غده اور دشبل زا
transudation U ترشح
splash U ترشح
splutter U ترشح
transudate U ترشح
sprinkles U ترشح
secretion U ترشح
spattered U ترشح
spattering U ترشح
spatter U ترشح
spatters U ترشح
splashing U ترشح
leakage U ترشح
leakages U ترشح
splashes U ترشح
spluttered U ترشح
flux U ترشح
sprayed U ترشح
spraying U ترشح
sprays U ترشح
sprinkle U ترشح
transpiration U ترشح
sprinkled U ترشح
splutters U ترشح
spluttering U ترشح
spray U ترشح
secretes U ترشح کردن
sprinkled U ترشح کردن
splatters U ترشح کردن
sprinkles U ترشح کردن
secrete U ترشح کردن
spatter U ترشح کردن
splashy U دارای ترشح
secreted U ترشح کردن
salivation U ترشح بزاق
jakes U ترشح مدفوع
spluttered U ترشح کردن
splutter U ترشح کردن
spluttering U ترشح کردن
spoondrift U ترشح امواج
splattering U ترشح کردن
splutters U ترشح کردن
sprinkle U ترشح کردن
internal secretion U ترشح درونی
anuria U قطع ترشح
secreting U ترشح کردن
galactopoiesis U ترشح شیر
splattered U ترشح کردن
discharges U ترشح کردن
actescence U ترشح شیر
splash U صدای ترشح
splash U ترشح کردن
splashing U صدای ترشح
splash U دارای ترشح
splashes U صدای ترشح
splashes U ترشح کردن
plash U ترشح کردن
discharge U ترشح کردن
discharges U انفصال ترشح
discharge U انفصال ترشح
spattering U ترشح کردن
splashes U دارای ترشح
spatters U ترشح کردن
splatter U ترشح کردن
brights disease U ترشح بول
splashing U دارای ترشح
spattered U ترشح کردن
splashing U ترشح کردن
he was splashed all over U سرتا پا ترشح شد
lactogenic U موجب ترشح شیر
lactate U شیر ترشح کردن
salivate U بزاق ترشح کردن
pyosis U ترشح ریم چرک
salivated U بزاق ترشح کردن
salivates U بزاق ترشح کردن
salivating U بزاق ترشح کردن
anuria U نقص در ترشح ادرار
agalaxy U قلت ترشح شیر
agalactia U قلت ترشح شیر
exudate U ترشح التهابی برون نشست
sprinkled U پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkles U پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkle U پاشیدن افشاندن ترشح کردن
paracholia U ترشح غیر عادی زرداب
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
tuberculotoxin U مواد سمی که از باسیل کخ ترشح میشود
transpirable U قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
gastrin U هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
sprays U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spray U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spraying U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
sprayed U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
phlegm [secretion in the airway during inflammation] U بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
mucus [secretion of the mucous membranes] U خلط [بلغم] [ماده لزج] [ترشح غشا مخاطی] [پزشکی]
acromegaly U رشد بیش ازاندازهء سرو دست و پا در اثر ترشح زیاد غدهء
yellow bile U مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com