English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
hypermedia U متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
commodity U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
supervisory U ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runways U راه پرواز باند پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
vehicle U رسانگر
vehicles U رسانگر
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
darted U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
dart U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
platforms U رسانگر حامل گیرنده
platform U رسانگر حامل گیرنده
darting U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
pads U سکوی پرتاب رسانگر
pad U سکوی پرتاب رسانگر
bused U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
pitch altitude U زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
shuttles U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttle U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
retrorocket U راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
abeam U یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
monitor U یک برنامه کنترلی
control signals U سیگنالهای کنترلی
control signals U علائم کنترلی
monitors U یک برنامه کنترلی
control status U وضعیت کنترلی
control structure U ساختار کنترلی
control words U کلمات کنترلی
monitored U یک برنامه کنترلی
control statement U جمله کنترلی
control measures U اقدامات کنترلی
control measures U مقررات کنترلی
control character U کاراکتر کنترلی
control character U علامت کنترلی
control memory U حافظه کنترلی
control programs U برنامههای کنترلی
control counter U شماره کنترلی
control function U تابع کنترلی
control field U میدان کنترلی
control punch U منگنه کنترلی
control data U داده کنترلی
control punch U پانچ کنترلی
control character U دخشه کنترلی
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
control measures U پیش گیریهای کنترلی
omnipotent U قادر مطلق
omnipotent U قادر متعال
free swimming U قادر به شنا
motile U قادر بجنبش
all-powerful U قادر مطلق
numerate U قادر شمردن
almightly U قادر مطلق
headers U قالب و اطلاعات کنترلی است
header U قالب و اطلاعات کنترلی است
control read only memory U حافظه فقط خواندنی کنترلی
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
enable U قادر ساختن توانا
solvents U قادر به پرداخت دیون
solvents U قادر به پرداخت قروض
enabled U قادر ساختن توانا
literacy U قادر به خواندن بودن
solvent U قادر به پرداخت دیون
solvent U قادر به پرداخت قروض
enabling U قادر ساختن توانا
solvable U قادر بتادیه وام
enables U قادر ساختن توانا
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
acatamathesia U قادر بدرک سخن نبودن
thermoduric U قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
capability U قادر به انجام کاری بودن
may U توانایی داشتن قادر بودن
vehicle mass ratio U نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
tab U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tabs U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
forth U زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
administrators U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
administrator U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
facility U قادر به انجام کاری به سادگی بودن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
bi directional U داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
networking U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networks U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
messages U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
network U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
message U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
ectogenic U قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
interactive U برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
able to withstand contamination <adj.> U قادر به مقاومت در برابر آلودگی [بوم شناسی]
absolutism U حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
storage U مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
record U رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
envelopes U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelope U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
mp/m U برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
macro U برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
graphics U چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
hierarchical communications system U روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
handles U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
recorder U قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
communicating word processor U پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
edp U پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
fault U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
communication U ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
faulted U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faults U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
recorders U قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
vertical U بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
adjunct register U ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
feedback U اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
integrated U نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
chip U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
input/output U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
save U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
channeled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saved U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channel U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saves U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channels U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memories U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
bulk U رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
interactive U سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com