Total search result: 202 (5 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
sleeve U |
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی |
 |
 |
sleeves U |
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
sleeve target U |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
 |
 |
howler U |
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی |
 |
 |
howlers U |
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی |
 |
 |
fire unit U |
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه |
 |
 |
pounce U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounced U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pouncing U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounces U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
wand shoot U |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان |
 |
 |
double barreled shotgun U |
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه |
 |
 |
preparatory U |
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک |
 |
 |
ready rack U |
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی |
 |
 |
slow fire U |
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر |
 |
 |
time fire U |
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر |
 |
 |
verification fire U |
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود |
 |
 |
firing position U |
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی |
 |
 |
v ring U |
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی |
 |
 |
firing range U |
برد تیراندازی مسافت تیراندازی |
 |
 |
rifle clasp U |
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی |
 |
 |
platform load U |
بار اماده برای بارریزی هوایی |
 |
 |
air target material program U |
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی |
 |
 |
airships U |
کشش هوائی |
 |
 |
aerial map U |
عکس هوائی |
 |
 |
aerial photograph U |
عکس هوائی |
 |
 |
elevated tanke U |
منبع اب هوائی |
 |
 |
aerial photography U |
عکاسی هوائی |
 |
 |
aerial photogrammetry U |
فتوگرامتری هوائی |
 |
 |
airship U |
کشش هوائی |
 |
 |
smoke blanket U |
پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی |
 |
 |
shuttle bombing U |
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری |
 |
 |
intercepting search U |
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری |
 |
 |
aerial survey U |
نقشه براری هوائی |
 |
 |
air raid shelter U |
پناهگاه حمله هوائی |
 |
 |
intercept point U |
نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی |
 |
 |
airlift service U |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
 |
 |
photo index map U |
نقشه راهنمای عکسهای هوائی |
 |
 |
fire lane U |
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی |
 |
 |
photogrammetric map U |
تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی |
 |
 |
The goods were shipped by air . U |
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد |
 |
 |
inductor with adjustable air gap U |
پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم |
 |
 |
tan alt U |
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی |
 |
 |
shadow factor U |
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء |
 |
 |
photogrammetry U |
فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی |
 |
 |
point designation U |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
 |
 |
state chicken U |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم |
 |
 |
live fire U |
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی |
 |
 |
quails U |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
 |
 |
quail U |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
 |
 |
compressor bleed air U |
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |
 |
 |
controlled airspace U |
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است |
 |
 |
z scale U |
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود |
 |
 |
squawk U |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
 |
 |
squawked U |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
 |
 |
squawks U |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
 |
 |
telling U |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
 |
 |
holidays U |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
 |
 |
holiday U |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
 |
 |
air policing U |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
 |
 |
antiair warfare U |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
 |
 |
restrictive fire plan U |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
 |
 |
line chief U |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
 |
 |
i stay U |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
 |
 |
state tiger U |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم |
 |
 |
air delivery container U |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
 |
 |
broadcast controlled air interception U |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
 |
 |
air sentinel U |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
 |
 |
heads up U |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
 |
 |
steer U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
steers U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
steered U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
pigeon U |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
 |
 |
pigeons U |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
 |
 |
air scoop U |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
 |
 |
flak U |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
 |
 |
fly through U |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
 |
 |
air suprmacy U |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
 |
 |
air interdiction U |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
 |
 |
aviation pay U |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
 |
 |
air superiority U |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
 |
 |
air pilots U |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
 |
 |
unit emplaning U |
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود |
 |
 |
carrier air group U |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
 |
 |
air U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
aired U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
airs U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
air branch U |
قسمت هوایی رسته هوایی |
 |
 |
notice to airmen U |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
 |
 |
air material U |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
 |
 |
tropopause U |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
 |
 |
air station U |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
 |
 |
splash U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
 |
 |
splashing U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
splashes U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
shelling report U |
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن |
 |
 |
air picket U |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
 |
 |
tactical air controler U |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
 |
 |
air photographic U |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
 |
 |
call mission U |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
 |
 |
air scout U |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
 |
 |
airlift command U |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
 |
 |
counter force U |
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن |
 |
 |
photogrammetry U |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
 |
 |
air search attack unit U |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
 |
 |
airlift capacity U |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
 |
 |
air defense commander U |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
 |
 |
airspace prohibited area U |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
 |
 |
emergency scramble U |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
 |
 |
channel airlift U |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
 |
 |
shooting U |
تیراندازی |
 |
 |
popped U |
تیراندازی |
 |
 |
pops U |
تیراندازی |
 |
 |
pop U |
تیراندازی |
 |
 |
archery U |
تیراندازی |
 |
 |
gunnery U |
تیراندازی |
 |
 |
gunning U |
تیراندازی |
 |
 |
shootings U |
تیراندازی |
 |
 |
musketry U |
تیراندازی |
 |
 |
trimetrogon U |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
 |
 |
dispersal airfield U |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
 |
 |
air survey photography U |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
 |
 |
verification fire U |
تیراندازی ازمایشی |
 |
 |
shoots U |
تیراندازی کردن |
 |
 |
live U |
تیراندازی جنگی |
 |
 |
lived U |
تیراندازی جنگی |
 |
 |
conduct of fire U |
اجرای تیراندازی |
 |
 |
scheme of fire U |
طرح تیراندازی |
 |
 |
conduct of fire U |
هدایت تیراندازی |
 |
 |
shoot U |
تیراندازی کردن |
 |
 |
dry sum U |
مشق تیراندازی |
 |
 |
fires U |
تیراندازی کردن |
 |
 |
firing line U |
خط شروع تیراندازی |
 |
 |
order of fire U |
روش تیراندازی |
 |
 |
fired U |
تیراندازی کردن |
 |
 |
handbow U |
کمان تیراندازی |
 |
 |
fire power U |
قدرت تیراندازی |
 |
 |
fire U |
تیراندازی کردن |
 |
 |
offhand U |
تیراندازی ایستاده |
 |
 |
fire bay U |
دهلیز تیراندازی |
 |
 |
horseback archery U |
تیراندازی سواره |
 |
 |
fire trench U |
سنگر تیراندازی |
 |
 |
school shooting U |
تیراندازی در مدرسه |
 |
 |
the butts U |
میدان تیراندازی |
 |
 |
field archery U |
تیراندازی صحرایی |
 |
 |
combat firing U |
تیراندازی جنگی |
 |
 |
riflery U |
تیراندازی تفنگداری |
 |
 |
gunnery U |
قوانین تیراندازی |
 |
 |
gunning U |
تمرین تیراندازی |
 |
 |
ready position U |
حاضربه تیراندازی |
 |
 |
guns U |
تیراندازی کردن |
 |
 |
gun U |
تیراندازی کردن |
 |
 |
delivery error U |
اشتباه در تیراندازی |
 |
 |
firing area U |
منطقه تیراندازی |
 |
 |
firing table U |
جدول تیراندازی |
 |
 |
automatic fire U |
تیراندازی خودکار |
 |
 |
methode of fire U |
روش تیراندازی |
 |
 |
shot U |
گلوله تیراندازی شده |
 |
 |
shots U |
تیراندازی شده تیرخورده |
 |
 |
shots U |
گلوله تیراندازی شده |
 |
 |
shots U |
تیراندازی تیرانداز ماهر |
 |
 |
firing battery U |
اتشبار تیراندازی کننده |
 |
 |
field roving course U |
مسابقه تیراندازی جنگلی |
 |
 |
field round U |
یک دور تیراندازی صحرایی |
 |
 |
columbia round U |
تیراندازی مخصوص زنان |
 |
 |
shot U |
تیراندازی تیرانداز ماهر |
 |
 |
recoiling U |
دفع ضربت تیراندازی |
 |
 |
shot U |
تیراندازی شده تیرخورده |
 |
 |
qualification badge U |
نشان مهارت در تیراندازی |
 |
 |
open fire U |
شروع به تیراندازی کردن |
 |
 |
methode of fire U |
روش اجرای تیراندازی |
 |
 |
firing data U |
عناصر مربوط به تیراندازی |
 |
 |
recoil U |
دفع ضربت تیراندازی |
 |
 |
firing line U |
خط تیراندازی مدار اتش |
 |
 |
recoils U |
دفع ضربت تیراندازی |
 |
 |
recoiled U |
دفع ضربت تیراندازی |
 |
 |
gun fire U |
توپ بامدادیاشام تیراندازی |
 |
 |
archery U |
تیراندازی با تیر و کمان |
 |
 |
skeet U |
انداختن تمرین تیراندازی |
 |
 |
time fire U |
تیراندازی با گلوله زمانی |
 |
 |
set up U |
اماده تیراندازی کردن |
 |
 |
target arrow U |
تیر مخصوص تیراندازی |
 |
 |
main fire U |
سیستم تیراندازی اصلی |
 |
 |
passives U |
دفاع بدون تیراندازی |
 |
 |
passive U |
دفاع بدون تیراندازی |
 |
 |
field arrow U |
تیرهای تیراندازی صحرایی |
 |
 |
trap shoot U |
تیراندازی به هدفهای متحرک |
 |
 |
shooting galleries U |
میدان تیراندازی تمرینی |
 |
 |
range correction U |
تصحیح برد تیراندازی |
 |
 |
pit detail U |
کمک مربی تیراندازی |
 |
 |
squeeze off U |
تیراندازی با فشار ماشه |
 |
 |
combat firing U |
تمرین تیراندازی رزمی |
 |
 |
shootoff U |
مسابقه اضافی تیراندازی |
 |
 |
range firing U |
تیراندازی در میدان تیر |
 |
 |
shooting gallery U |
میدان تیراندازی تمرینی |
 |
 |
absolute error U |
اشتباه مطلق تیراندازی |
 |
 |
dwell at U |
به تیراندازی ادامه دادن |
 |
 |
expert badge U |
نشان مهارت در تیراندازی |
 |
 |
squatting position U |
وضعیت چمباتمه در تیراندازی |
 |
 |
trunkair route U |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
 |
 |
airhead operations U |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
 |