English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subordinated U تحت امر یکانهای تابعه
subordinates U تحت امر یکانهای تابعه
subordinating U تحت امر یکانهای تابعه
subordinate U تحت امر یکانهای تابعه
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
subsidiaries U تابعه
subsidiary U تابعه
subsidiaries U شرکت تابعه
subsidiary U شرکت تابعه
subkingdom U قلمرو تابعه
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
cellular unit U هسته اصلی تشکیل دهنده یکان
integrating U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrates U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrate U یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
threads U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
joint command U یکان مشترک
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
joint amphibious operations U عملیات مشترک اب خاکی
zone of action U منطقه عملیات یکان
air ground operations U عملیات مشترک زمینی وهوایی
former U تشکیل دهنده
organizer U تشکیل دهنده
organizers U تشکیل دهنده
formative U تشکیل دهنده
organisers U تشکیل دهنده
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
fundametal U بنیادی تشکیل دهنده
constitutive U تشکیل دهنده ساختمانی
constituent U جزء تشکیل دهنده
nucleus U هسته تشکیل دهنده
syndicator U تشکیل دهنده اتحادیه
constituent U سازه تشکیل دهنده
constituents U جزء تشکیل دهنده
constituents U سازه تشکیل دهنده
nuclei U هسته تشکیل دهنده
structual constituent U جزء تشکیل دهنده ساختمانی
incorporator U تشکیل دهنده ترکیب کننده
chief army censor U افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
chord plane U صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
hidden U خط وی تشکیل دهنده شی سه بعدی ولی هنگام نمایش آن به صورت دوبعدی پاک می شوند
homosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
dithered U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
heterosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
dithers U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
lobe U یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobes U یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
unit emplaning U در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
subscriber U مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers U مشترک روزنامه وغیره مشترک
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
subunits U یکانهای جزء
corps troops U یکانهای سپاه
covering troops U یکانهای پوششی
subunits U یکانهای وابسته
combat , elements U یکانهای رزمی
field commands U یکانهای رزمی
mountain troops U یکانهای کوهستانی
chopline U خط حد یکانهای دریایی
special troops U یکانهای مخصوص
individual units U یکانهای مستقل
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
practical system U دستگاه یکانهای عملی
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
inactive installation U تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
covering troops U یکانهای پوشش کننده
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
army troops U یکانهای رده ارتش
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
sea tail U دنباله دریایی یکانهای هوارو
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
supply arms U یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
administrative services U قسمتهای اداری
innards U قسمتهای داخلی
field commands U قسمتهای رزمی
sang banshin U قسمتهای دست
signal services U قسمتهای مخابراتی
military services U قسمتهای نظامی
weapon troops U قسمتهای ادوات
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
satellization U زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
lobar U واقع در قسمتهای ریه
reserve components U قسمتهای احتیاط ارتش
modular U دارای قسمتهای کوچک
alate U دارای قسمتهای جناحی
in other sectors U در قسمتهای دیگر جبهه
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
sea tail U بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
pare U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
anisometric U دارای قسمتهای غیر متقارن
pares U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
bowdlerization U حذف قسمتهای خارج از اخلاق
pared U قسمتهای زائد چیزی را چیدن
comparmentalize U به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
chemosphere U ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
weed U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com