Total search result: 201 (14 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
broadcast controlled air interception U |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
air picket U |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
 |
 |
punches U |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
 |
 |
punched U |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
 |
 |
punch U |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
 |
 |
judy U |
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم |
 |
 |
collision course interception U |
تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن |
 |
 |
track U |
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . " |
 |
 |
tracked U |
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . " |
 |
 |
tracks U |
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . " |
 |
 |
merged U |
باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی |
 |
 |
interception U |
رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع |
 |
 |
many U |
اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی |
 |
 |
air scout U |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
 |
 |
squawk flash U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید |
 |
 |
stop squawk U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید |
 |
 |
splashed U |
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد |
 |
 |
squawking U |
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان |
 |
 |
spoofer U |
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند |
 |
 |
stern attack U |
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد |
 |
 |
offset point U |
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود |
 |
 |
squawk low U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید |
 |
 |
squawk may day U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید |
 |
 |
squawk mike U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید |
 |
 |
pounced U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounces U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounce U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
i stay U |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
 |
 |
pouncing U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
purple U |
در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است |
 |
 |
steer U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
steers U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
steered U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
stranger U |
در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است |
 |
 |
pigeon U |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
 |
 |
pigeons U |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
 |
 |
superfortress U |
نوعی هواپیمای تانکر سوخت 6 موتوره هوایی |
 |
 |
antiair warfare U |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
 |
 |
stratotanker U |
نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی |
 |
 |
initial vector U |
مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری |
 |
 |
state tiger U |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم |
 |
 |
state lamb U |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم |
 |
 |
quails U |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
 |
 |
quail U |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
 |
 |
air intercept U |
رهگیر هوایی |
 |
 |
air interception U |
عمل رهگیری هوایی رهگیری کردن |
 |
 |
lead aircraft U |
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی |
 |
 |
visual interceptor U |
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند |
 |
 |
day fighter U |
هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه |
 |
 |
air intercept U |
رهگیری کننده هوایی |
 |
 |
continuous strip photography U |
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم |
 |
 |
steadied U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steady U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadies U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadiest U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
in the dark U |
در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست |
 |
 |
steadying U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
airlift service U |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
 |
 |
sauntered U |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
 |
 |
saunter U |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
 |
 |
mach no U |
سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی |
 |
 |
sauntering U |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
 |
 |
intercepting search U |
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری |
 |
 |
saunters U |
در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید |
 |
 |
all weather fighter U |
هواپیمای همه هوایی |
 |
 |
salvos U |
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم |
 |
 |
intercept point U |
نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی |
 |
 |
what luck U |
در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود |
 |
 |
skip it U |
در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف |
 |
 |
music U |
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است |
 |
 |
action station U |
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن |
 |
 |
anti air U |
ضد برتری هوایی دشمن |
 |
 |
antisubmarine air escort U |
هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی |
 |
 |
middlemen U |
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی |
 |
 |
middleman U |
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی |
 |
 |
faker U |
هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی |
 |
 |
radar picket cap U |
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار |
 |
 |
orbiting U |
در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید |
 |
 |
whats' up U |
در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است |
 |
 |
well U |
در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند |
 |
 |
spitting U |
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم |
 |
 |
popeye U |
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است |
 |
 |
wells U |
در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند |
 |
 |
seen fire U |
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود |
 |
 |
barrier combat air patrol U |
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن |
 |
 |
sweep U |
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن |
 |
 |
resumes U |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
 |
 |
resumed U |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
 |
 |
pogo U |
در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید |
 |
 |
resuming U |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
 |
 |
resume U |
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید |
 |
 |
what state U |
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید |
 |
 |
counter force U |
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن |
 |
 |
state chicken U |
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم |
 |
 |
holding U |
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید |
 |
 |
intruder operation U |
تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه |
 |
 |
parrot U |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
 |
 |
parrots U |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
 |
 |
parroting U |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
 |
 |
parroted U |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
 |
 |
bogey U |
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس |
 |
 |
bogeys U |
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس |
 |
 |
bogies U |
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس |
 |
 |
pans U |
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم |
 |
 |
pan- U |
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم |
 |
 |
pan U |
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم |
 |
 |
sidewinder U |
نوعی موشک ضد هوایی |
 |
 |
holiday U |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
 |
 |
telling U |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
 |
 |
holidays U |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
 |
 |
restrictive fire plan U |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
 |
 |
air policing U |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
 |
 |
line chief U |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
 |
 |
tied on U |
در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است |
 |
 |
air delivery container U |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
 |
 |
air sentinel U |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
 |
 |
blimp U |
نوعی کشتی هوایی غیرصلب |
 |
 |
blimp U |
نوعی بالون هوایی کوچک |
 |
 |
tally ho U |
در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است |
 |
 |
sleeve target U |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
 |
 |
air scoop U |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
 |
 |
flak U |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
 |
 |
pancake U |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
 |
 |
pancakes U |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
 |
 |
nike ajax U |
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده |
 |
 |
hostile track U |
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن |
 |
 |
fly through U |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
 |
 |
air interdiction U |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
 |
 |
air pilots U |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
 |
 |
air suprmacy U |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
 |
 |
aviation pay U |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
 |
 |
air superiority U |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
 |
 |
interceptor controller U |
پست کنترل و رهگیری با هواپیماهای رهگیر |
 |
 |
zmarker beacon U |
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی |
 |
 |
interceptor U |
هواپیمای رهگیر |
 |
 |
interceptors U |
هواپیمای رهگیر |
 |
 |
fighter interceptor U |
هواپیمای جنگنده رهگیر |
 |
 |
cut off attack U |
تک هواپیمای رهگیر به متجاوز |
 |
 |
mauler U |
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی |
 |
 |
wing photograph U |
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود |
 |
 |
carrier air group U |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
 |
 |
airs U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
notice to airmen U |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
 |
 |
aired U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
air U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
air material U |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
 |
 |
air branch U |
قسمت هوایی رسته هوایی |
 |
 |
splashing U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
tropopause U |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
 |
 |
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
 |
 |
splash U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
air station U |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
 |
 |
splashes U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
counter air U |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
 |
 |
counter air operations U |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
 |
 |
delta dagger U |
هواپیمای رهگیر تک موتوره دلتا دیگر |
 |
 |
lead pursuit U |
مسیر پیشگیری هواپیمای رهگیر مسیرپیشگیری هدف |
 |
 |
phantom U |
شبح هواپیمای سوپر سونیک جنگنده رهگیر |
 |
 |
phantoms U |
شبح هواپیمای سوپر سونیک جنگنده رهگیر |
 |
 |
tactical air controler U |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
 |
 |
call mission U |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
 |
 |
air photographic U |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
 |
 |
airlift command U |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
 |
 |
z scale U |
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود |
 |
 |
feet dry U |
هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است |
 |
 |
photogrammetry U |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
 |
 |
imagery sortie U |
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی |
 |
 |
emergency scramble U |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
 |
 |
airlift capacity U |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
 |
 |
air search attack unit U |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
 |
 |
airspace prohibited area U |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
 |
 |
air defense commander U |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
 |
 |
lazier U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
 |
 |
laziest U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
 |
 |
lazy U |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم |
 |
 |
heading crossing angle U |
زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری |
 |
 |
channel airlift U |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
 |
 |
scramble U |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
 |
 |
scrambling U |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
 |
 |
scrambles U |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
 |
 |
scrambled U |
فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن |
 |
 |
dispersal airfield U |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
 |
 |
trimetrogon U |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
 |
 |
air survey photography U |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
 |
 |
fire bee U |
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی |
 |
 |
airlift control element U |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
 |
 |
airhead operations U |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
 |
 |
combat airlift support U |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
 |
 |
trunkair route U |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
 |
 |
country cover diagram U |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
 |
 |
feet wet U |
من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست |
 |
 |
chalk number U |
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی |
 |
 |
air defense action area U |
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی |
 |
 |
chalk commander U |
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی |
 |
 |
tactical air control center U |
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی |
 |
 |
combat air patrol U |
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی |
 |
 |
air position U |
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما |
 |
 |
identification friendly or foe U |
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار |
 |
 |
contact report U |
گزارش تماس با هواپیمای دشمن |
 |
 |
squawk U |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
 |
 |
squawks U |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
 |