Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
piece
U
نمایشنامه قسمت بخش
pieces
U
نمایشنامه قسمت بخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dramatis personae
U
بازیگران نمایشنامه هنرپیشگان نمایشنامه
scriptwriter
U
نمایشنامه نویس
playwright
U
نمایشنامه نویس
playwrights
U
نمایشنامه نویس
script
U
متن نمایشنامه
scenario
U
متن نمایشنامه
dramatists
U
نمایشنامه نویس
plays
U
نمایش نمایشنامه
playing
U
نمایش نمایشنامه
played
U
نمایش نمایشنامه
play
U
نمایش نمایشنامه
drama
U
تاتر نمایشنامه
revue
U
نمایشنامه انتقادی
dramatist
U
نمایشنامه نویس
dramas
U
تاتر نمایشنامه
revues
U
نمایشنامه انتقادی
scriptwriters
U
نمایشنامه نویس
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
closet drama
U
نمایشنامه خواندنی درخانه
cloak and dagger
U
شبیه نمایشنامه پلیسی
cloak-and-dagger
U
شبیه نمایشنامه پلیسی
teleplay
U
نمایشنامه مخصوص تلویزیون
screenplay
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenplays
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
premier
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiering
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiered
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers
U
نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
script
U
حروف الفبا بصورت متن نمایشنامه دراوردن
promptbook
U
نسخه نمایشنامه که به سوفلور نمایش اختصاص دارد
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
low comedy
U
نمایشنامه مضحکی که اززندگی مردم طبقه سوم اقتباس شده
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
section
U
قسمت
divisions
U
قسمت
sections
U
قسمت
piece
U
قسمت
arm
U
قسمت
plank
U
قسمت
data division
U
قسمت
compartmental
U
قسمت قسمت
cross section of a gravity dam
U
قسمت
caboodle
U
قسمت
head stall
U
قسمت سر
in sections
U
قسمت قسمت
internode
U
قسمت
it fell to my lot to go
U
قسمت
kismet
U
قسمت
batch
U
قسمت
batches
U
قسمت
pieces
U
قسمت
sect
U
قسمت
snick
U
قسمت
underfoot
U
قسمت کف پا
feck
U
قسمت
dole
U
قسمت
ratio
U
قسمت
Corp
U
قسمت
compartments
U
قسمت
compartment
U
قسمت
sects
U
قسمت
segment
U
قسمت
installments
U
قسمت
instalment
U
قسمت
instalments
U
قسمت
in part
U
در یک قسمت
division
U
قسمت
departments
U
قسمت
department
U
قسمت
segments
U
قسمت
ratios
U
قسمت
percentages
U
قسمت
portion
U
قسمت
part
U
قسمت
portions
U
قسمت
components
U
قسمت
detachments
U
قسمت
agencies
U
قسمت
agency
U
قسمت
partition
U
قسمت
component
U
قسمت
rashers
U
قسمت
rasher
U
قسمت
grist
U
قسمت
cantos
U
قسمت
canto
U
قسمت
unit
U
قسمت
units
U
قسمت
detachment
U
قسمت
party
U
قسمت
piecemeal
U
قسمت به قسمت
partitions
U
قسمت
percentage
U
قسمت
departments
U
قسمت هیئت
flat
U
قسمت پهن
initialing
U
اولین قسمت
flattest
U
قسمت پهن
initialled
U
اولین قسمت
initials
U
اولین قسمت
initialling
U
اولین قسمت
branches
U
دایره قسمت
departments
U
قسمت شعبه
proportion
U
سهم قسمت
broadest
U
قسمت پهن
broader
U
قسمت پهن
broad
U
قسمت پهن
millesimal
U
یک هزارمین قسمت
middle part
U
قسمت میانی
department
U
قسمت شعبه
legs
U
بخش قسمت
leg
U
بخش قسمت
department
U
قسمت هیئت
installation
U
قسمت نظامی
straightest
U
قسمت مستقیم
organizations
U
یکان قسمت
initialed
U
اولین قسمت
initial
U
اولین قسمت
tail end
U
قسمت انتهایی
active installation
U
قسمت فعال
medical service
U
قسمت بهداری
administration building
U
قسمت اداری
tag end
U
اخرین قسمت
medical department
U
قسمت بهداری
branch
U
دایره قسمت
advance point
U
قسمت سر جلودار
advance detachment
U
قسمت پیشرو
advance section
U
قسمت جلویی
advance detachment
U
قسمت سرجلودار
submultiple
U
خارج قسمت
active federal service
U
قسمت کادر
forehand
U
قسمت ممتاز
midst
U
قسمت وسط
staddle
U
قسمت تحتانی
divide
U
قسمت کردن
standing part
U
قسمت ثابت
divides
U
قسمت کردن
serviced
U
قسمت یکان
service
U
قسمت یکان
advance point
U
قسمت نوک
subactivity
U
قسمت جزء
men's apartments
U
قسمت مردانه
actine
U
قسمت خارجی
forehands
U
قسمت ممتاز
advance party
U
قسمت پیشرو
proportions
U
سهم قسمت
partition
U
قسمت کردن
sect
U
قسمت کردن
radicals
U
قسمت اصلی
rear party
U
قسمت عقبه
subsection
U
قسمت فرعی
component
U
عضو قسمت
subsections
U
قسمت فرعی
foreparts
U
قسمت جلو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com