Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
block mark
U
نشان کنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
anvil stock
U
کنده
chunk
U
کنده
timber
U
کنده
bilboes
U
کنده
chump
U
کنده
chumps
U
کنده
logs
U
کنده
log
U
کنده
pulled
U
کنده
clogs
U
: کنده
clogged
U
: کنده
clog
U
: کنده
graven
U
کنده
stocked
U
کنده
stock
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
knockstone
U
کنده
block
U
کنده
block aead
U
سر کنده
stubbing
U
کنده
bloc
U
کنده
stubs
U
کنده
blocs
U
کنده
stub
U
کنده
blocked
U
کنده
stubbed
U
کنده
chunks
U
کنده
blocks
U
کنده
markings
U
نشان دار سازی نشان
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
U
نشان دار سازی نشان
carver
U
کنده کار
dugout
U
کنده شده
grits
U
جوپوست کنده
stumps
U
کنده درخت
building blocks
U
بنا کنده
engraver
U
کنده کار
logs
U
کنده چوب
building block
U
بنا کنده
entry block
U
کنده مدخل
log
U
کنده چوب
building block
U
کنده ساخت
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
building blocks
U
کنده ساخت
picked
U
پوست کنده
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
stumpy
U
پر از کنده درخت
logrolling
U
کنده غلتانی
wooden anvil stock
U
کنده چوب
deblocking
U
کنده شکنی
deblock
U
شکستن کنده
block length
U
درازای کنده
leg pickup
U
کنده کشی
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
ingraving
U
کنده کاری
control block
U
کنده کنترل
in plain english
U
پوست کنده
aboveboard
U
پوست کنده
unstuck
U
کنده شده
blockette
U
کنده کوچک
in intaglio
U
بشکل کنده
stump
U
کنده درخت
engravers
U
کنده کار
stumping
U
کنده درخت
block size
U
اندازه کنده
inside sarma
U
انواع کنده رو
dugouts
U
کنده شده
graving
U
کنده کاری
husked
U
پوست کنده
peeled
U
پوست کنده
frankly
U
رک وپوست کنده
stumped
U
کنده درخت
hulled
U
پوست کنده
trunk
U
کنده درخت
trunks
U
کنده درخت
glyptics
U
کنده کاری
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
olympic lift
U
کنده یک چاک
plummer block
U
کنده محور
plummer block
U
کنده شفت
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
carved
U
کنده کاری کردن
plain
U
ساده پوست کنده
plainest
U
ساده پوست کنده
carves
U
کنده کاری کردن
plains
U
ساده پوست کنده
blocks
U
کنده مانع ورادع
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
quarried
U
ازکان کنده شده
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
stubby
U
پراز کنده درخت
carvings
U
کنده کاری کردن
carve
U
کنده کاری کردن
logged
U
از کنده پاک شده
shelled almond
U
بادام پوست کنده
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
loggets
U
کنده کوچک دیرک
loggats
U
کنده کوچک دیرک
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
blocked
U
کنده مانع ورادع
block
U
کنده مانع ورادع
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
plainer
U
ساده پوست کنده
trunk
U
الوار کنده چوب
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
intagliated
U
کنده کاری شده
rock hewn
U
از کوه کنده شده
trunks
U
الوار کنده چوب
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
dug in
U
سنگر کنده شده
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
ptisan
U
گندم پوست کنده
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
zincograph
U
روی کنده کاری شده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
olympic lift
U
بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
logs
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
log
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
driven well
U
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
marks
U
نشان کردن نشان
mark
U
نشان کردن نشان
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
U
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
fishbone mine
U
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
ablate
U
کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
abated
U
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
attribute
U
نشان
targetted
U
نشان
traced
U
نشان
attributes
U
نشان
badges
U
نشان
traces
U
نشان
plaques
U
نشان
attributing
U
نشان
targetting
U
نشان
plaque
U
نشان
badge
U
نشان
printless
U
بی نشان
insignia
U
نشان
refrigerent
U
تب نشان
mark
U
نشان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com