English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semitics U مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sinologue U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologist U چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
semitic language U زبان سامی
Semitic U از نژاد سام بن نوح زبان سامی
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
pyramidist U دانشجویی که در ساختمان وتاریخ هرم های مصر بررسی میکند
Semitic U سامی
semite U سامی
phlogistic U سامی
semitic peoples U نژادهای سامی
semitic peoples U ملتهای سامی
semitism U سامی گرایی
semitics U نژاد شناسی سامی
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
liturgics U مبحث عبادات ومناجات نامه ها وتاریخ ومنشاپیدایش وفلسفه عبادات
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic U زبان تازی زبان عربی
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib U چرب زبان زبان دار
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
off hand U بی مطالعه
study U مطالعه
extemporal U بی مطالعه
reading U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
perusal U مطالعه
etude U مطالعه
studies U مطالعه
readings U مطالعه
studying U مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
motion study U مطالعه ی حرکت
lucubration U مطالعه سخت
study U مطالعه کردن
evaluate U مطالعه کردن
studios U اطاق مطالعه
dissect [analyse] U مطالعه کردن
assay U مطالعه کردن
unstudied U مطالعه نشده
praxeology U مطالعه رفتارانسان
analyze [American] U مطالعه کردن
analyse [British] U مطالعه کردن
studied U از روی مطالعه
at sight U بی مطالعه قبلی
investigate U مطالعه کردن
look into U مطالعه کردن
scrutinize U مطالعه کردن
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
survey U مطالعه کردن
impromptu U بی مطالعه تصنیف
portable standard U چراغ مطالعه
study habits U عادتهای مطالعه
studio U اطاق مطالعه
system study U مطالعه سیستم
inspect U مطالعه کردن
check U مطالعه کردن
surveyed U مطالعه مجمل
determine U مطالعه کردن
bolt [examine] U مطالعه کردن
enquire into U مطالعه کردن
examine U مطالعه کردن
surveys U مطالعه مجمل
survey U مطالعه مجمل
explore U مطالعه کردن
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
teleology U مطالعه حکمت غایی
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
criminology U مطالعه علمی جرم
subject U مبحث موضوع مطالعه
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
subjects U مبحث موضوع مطالعه
well read U اهل مطالعه و تحقیق
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
ethnography U مطالعه علمی نژادها
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
self study U مطالعه پیش خود
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
analyse U جزئیات را مطالعه کردن
analyses U جزئیات را مطالعه کردن
thought-out U سنجیده مطالعه شده
analyzing U جزئیات را مطالعه کردن
analyzes U جزئیات را مطالعه کردن
analyzed U جزئیات را مطالعه کردن
analysing U جزئیات را مطالعه کردن
analysed U جزئیات را مطالعه کردن
thought out U سنجیده مطالعه شده
reconsider U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered U مجددا درامری مطالعه کردن
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsidering U مجددا درامری مطالعه کردن
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
ethnology U علم مطالعه نژادها و اقوام
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
optics U علم مطالعه در خواص نور
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
reconsiders U مجددا درامری مطالعه کردن
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sinology U مطالعه ادبیات ورسوم چین
gastroenterology U مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
capability study U مطالعه امکان انجام کار
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
humanist U مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
toponymy U مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
articulated machine lamp U چراغ مطالعه با گردن تاشو
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
to make a study of something U چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
endocrinology U علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
theogony U مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
to poreone's eyes out U چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
skimmer U الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
bookworms U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
theogonic U وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
bookworm U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
dysgenics U مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
mock up U مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
gestalt psychology U مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
morphophonemics U مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
impromptu U کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
input output analysis U تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com