Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
radio wave
U
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
demodulation
U
جدا کردن موج مدوله کننده ازامواج کاریر مدوله شده
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
ground swell
U
امواج
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
spoondrift
U
ترشح امواج
emission
U
انتشار امواج
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
pulsing
U
ضربان امواج
emissions
U
انتشار امواج
reverberation
U
برگشت امواج
radio waves
U
امواج رادیویی
pulsed
U
امواج ضربانی
pulse
U
امواج ضربانی
tidal waves
U
امواج جزرومدی
incoherent waves
U
امواج همدوس
sky wave
U
امواج اسمانی
reverberations
U
برگشت امواج
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
gravity waves
U
امواج ثقلی
gravitational waves
U
امواج جاذبه
the waves of the sea
U
امواج دریا
brain waves
U
امواج مغزی
gravitational waves
U
امواج گرانشی
hertzian waves
U
امواج هرتز
thermal waves
U
امواج گرمایی
ground waves
U
امواج زمینی
crashing waves
U
امواج خروشان
interference
U
تداخل امواج
tosser
U
دستخوش امواج
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
transient wave
U
امواج سیار
wander wave
U
امواج سیار
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
echoing
U
برگشت امواج رادار
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
bleeding
U
باند تداخل امواج
echoes
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echo
U
برگشت امواج رادار
attenuation
U
افت قدرت امواج
wave band
U
دسته امواج رادیو
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
reverberations
U
برگشت دادن امواج
reverberation
U
برگشت دادن امواج
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
scend
U
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
reverberation index
U
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
electroencephalograph
U
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphone
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphones
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
sonar
U
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
hypersonic
U
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
radioactivity
U
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
asdic
U
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
atm
U
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
spacing impulse
U
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system
U
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
attenuation factor
U
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
excitation
U
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception
U
فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
high frequency
U
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference
U
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
hall effect
U
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
electroencephalogram
U
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
smog
U
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
modulating
U
میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
modulate
U
میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
modulates
U
میزان کردن مدوله کردن زیر و بم کردن
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
magnetic tapes
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
modulated
U
مدوله شده
frequency modulated
U
مدوله فرکانس
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
klystron
U
لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
U
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic filling
U
پر کردن الکترونیکی
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com