English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terra incognita U قطعه زمین از گرو در نیامده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lot U قطعه زمین
block U قطعه زمین
blocks U قطعه زمین
blocked U قطعه زمین
reservations U قطعه زمین اختصاصی
quadrat U قطعه زمین مستطیل
reservation U قطعه زمین اختصاصی
grassplot U قطعه زمین علفزار
plat U قطعه زمین کوچک
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
patches U مشمع روی زخم قطعه زمین
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
patch U مشمع روی زخم قطعه زمین
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
espianade U قطعه زمین هموار شیب ملایم
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
azymic U ور نیامده
Hasnt she come then ? U مگر نیامده ؟
irredenta U از گرو در نیامده
he has not come U نیامده است
azyme U نان ور نیامده
unaccounted U بحساب نیامده
Nobody has come yet . U هیچکس هنوز نیامده
uncharged U بحساب هزینه نیامده
inopinate U غیر مترقب بقکر نیامده
unearned U از طریق کار به دست نیامده
oatcake U کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
dead carriage U کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead freight U کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
fragment U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fragmenting U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
fragmentation U قطعه قطعه شدن
fritters U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
segment U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
very large scale integration U قطعه
piece U قطعه
block U قطعه
pieces U قطعه
segmental U قطعه قطعه
item U قطعه
panels U قطعه
blocks U قطعه
items U قطعه
panel U قطعه
blocked U قطعه
stretches U قطعه
panes U قطعه
pane U قطعه
wodges U قطعه
line segment U قطعه خط
smidgeon U قطعه
blocs U قطعه
trilobation U سه قطعه
snippy U قطعه
smidgin U قطعه
small scale integration U قطعه
bloc U قطعه
wodge U قطعه
tract U قطعه
tracts U قطعه
doit U قطعه
snipping U قطعه
snipped U قطعه
internode U قطعه
snip U قطعه
plank U قطعه
nugget U قطعه
nuggets U قطعه
copyslip U قطعه
members U قطعه
fragment U قطعه
chunk U قطعه
lobes U قطعه
lobe U قطعه
slabs U قطعه
fragments U قطعه
part U قطعه
scale U قطعه
segments U قطعه
section U قطعه
sections U قطعه
fragmenting U قطعه
smidgen U قطعه
morceau U قطعه
slab U قطعه
extent U قطعه
goblet U قطعه
components U قطعه
stretched U قطعه
segment U قطعه
plot U قطعه
goblets U قطعه
plotted U قطعه
component U قطعه
member U قطعه
calligraph U قطعه
chunks U قطعه
stretch U قطعه
plots U قطعه
quad U قطعه سربی
work part U قطعه کار
equuleus U قطعه الفرس
vlsi U قطعه روی یک IC
concerto U قطعه موسیقی
pickling U قطعه شویی
plat U قطعه نقشه
frontal lobe U قطعه پیشانی
piece part U قطعه یک پارچه
part U قطعه یدکی
quads U قطعه سربی
versicle U قطعه کوچک
part number U شماره قطعه
partitur U قطعه کامل
partitura U قطعه کامل
pericope U قطعه منتخب
strip U قطعه باریک
concertos U قطعه موسیقی
theme song U قطعه تکراری
opuses U قطعه موسیقی
opus U قطعه موسیقی
item U قطعه خبری
stiffeners U قطعه تقویتی
items U قطعه خبری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com