Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
theme song
U
قطعه تکراری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
recapitulatory
U
تکراری
reiterative
U
تکراری
repetitive
U
تکراری
redundant
U
تکراری
frequentative
U
تکراری
interative
U
تکراری
reduplicative
U
تکراری
repetitious
U
تکراری
recapitulative
U
تکراری
motif
U
واحد تکراری
motifs
U
واحد تکراری
duplicates
U
تکراری تکثیرکردن
to trot out
U
شر و ور تکراری گفتن
re-ran
U
برنامهی تکراری
re-run
U
برنامهی تکراری
re-running
U
برنامهی تکراری
re-runs
U
برنامهی تکراری
duplicate
U
تکراری تکثیرکردن
duplicated
U
تکراری تکثیرکردن
duplicating
U
تکراری تکثیرکردن
repeating unit
U
واحد تکراری
recursive equations
U
معادلات تکراری
to regurgitate
U
شر و ور تکراری گفتن
frequentative
U
فعل تکراری
iterative process
U
فرایند تکراری
interative algorithm
U
الگوریتم تکراری
interative process
U
فرایند تکراری
iterative solution
U
راه حل تکراری
iterative methode
U
روش تکراری
I keep repeating himself
U
همش حرفای تکراری
repeating decimal number
U
عدد دهدهی تکراری
to regurgitate
U
وراجی تکراری کردن
iterative
U
ازسر گیرنده تکراری
to trot out
U
وراجی تکراری کردن
routine work
U
کار تکراری عادی
rebroadcast
U
برنامه تکراری پخش کردن
instances
U
شی ای یا شی تکراری که ایجاد شده اند
to trot out
U
حرف مفت تکراری زدن
to regurgitate
U
حرف مفت تکراری زدن
rehash
U
تکرار مکررات چیز تکراری
platitudinous
U
تکراری و پیش پا افتاده کردن
instance
U
شی ای یا شی تکراری که ایجاد شده اند
rehashed
U
تکرار مکررات چیز تکراری
repeated
U
نقش تکراری و پی در پی
[بندی]
[قالی]
repetitive stress injury
U
اسیب ناشی از فشار تکراری
rehashes
U
تکرار مکررات چیز تکراری
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
recapitulate
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulated
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
to get into a rut
U
یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن
[کاری]
recapitulating
U
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fragments
U
قطعه قطعه کردن
diaper pattern
U
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
as dull as a ditch-water
U
مثل فیلم های تکراری
[خسته کننده و ملال آور]
wave form
U
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
leitmotif
U
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotive
U
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
hold
U
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
U
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
non-directional design
U
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Miri design
U
طرح بته میری
[طرح بته جقه]
[این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
plots
U
قطعه
plot
U
قطعه
plotted
U
قطعه
stretch
U
قطعه
snippy
U
قطعه
very large scale integration
U
قطعه
small scale integration
U
قطعه
piece
U
قطعه
section
U
قطعه
sections
U
قطعه
nugget
U
قطعه
doit
U
قطعه
member
U
قطعه
internode
U
قطعه
members
U
قطعه
block
U
قطعه
panes
U
قطعه
pane
U
قطعه
trilobation
U
سه قطعه
tracts
U
قطعه
copyslip
U
قطعه
blocked
U
قطعه
calligraph
U
قطعه
tract
U
قطعه
nuggets
U
قطعه
stretched
U
قطعه
blocs
U
قطعه
morceau
U
قطعه
fragment
U
قطعه
segment
U
قطعه
fragmenting
U
قطعه
fragments
U
قطعه
chunk
U
قطعه
chunks
U
قطعه
bloc
U
قطعه
stretches
U
قطعه
pieces
U
قطعه
smidgin
U
قطعه
smidgeon
U
قطعه
smidgen
U
قطعه
plank
U
قطعه
goblets
U
قطعه
segmental
U
قطعه قطعه
goblet
U
قطعه
extent
U
قطعه
blocks
U
قطعه
segments
U
قطعه
line segment
U
قطعه خط
wodges
U
قطعه
slabs
U
قطعه
items
U
قطعه
snipped
U
قطعه
item
U
قطعه
snip
U
قطعه
panel
U
قطعه
part
U
قطعه
lobe
U
قطعه
scale
U
قطعه
panels
U
قطعه
lobes
U
قطعه
slab
U
قطعه
snipping
U
قطعه
components
U
قطعه
component
U
قطعه
wodge
U
قطعه
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
work
U
قطعه کار
lobectomy
U
قطعه برداری
casting
U
قطعه ریخته گی
worked
U
قطعه کار
lobotomies
U
قطعه بری
replacements
U
تعویض قطعه
fragmenting
U
قطعه باقیمانده
handsets
U
تلفن در یک قطعه
lobotomy
U
قطعه بری
mechanisms
U
قطعه ماشینی
handset
U
تلفن در یک قطعه
replacement part
U
قطعه یدکی
fragments
U
قطعه باقیمانده
fragment
U
قطعه باقیمانده
lobule
U
قطعه کوچک
part number
U
شماره قطعه
dab
U
قطعه تکه
dabbed
U
قطعه تکه
dabs
U
قطعه تکه
partitur
U
قطعه کامل
partitura
U
قطعه کامل
pericope
U
قطعه منتخب
piece part
U
قطعه یک پارچه
gusset
U
قطعه اتصال
mechanism
U
قطعه ماشینی
program segment
U
قطعه برنامه
icicle
U
یخ پاره قطعه یخ
time slice
U
قطعه زمان
lot
U
قطعه زمین
parietal lobe
U
قطعه اهیانهای
resident segment
U
قطعه مقیم
magnetic component
U
قطعه مغناطیسی
fitting
U
قطعه اتصال
sett
U
قطعه سنگفرش
major assembly
U
قطعه عمده
icicles
U
یخ پاره قطعه یخ
gussets
U
قطعه اتصال
segmentation
U
قطعه سازی
segmentation
U
قطعه بندی
midsection
U
قطعه میانی
occipital lobe
U
قطعه پس سری
overlay segment
U
قطعه جایگذاشت
root segment
U
قطعه ریشهای
lot
U
پارچه قطعه
replacement
U
تعویض قطعه
frontal lobe
U
قطعه پیشانی
items
U
قطعه خبری
block
U
قطعه زمین
blocked
U
قطعه زمین
blocks
U
قطعه زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com