English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trisector U قسمت کننده بسه بخش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bearing U قسمت تحمل کننده بار
actuator piston U قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
longueur U قسمت خسته کننده
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
Other Matches
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttles U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
contractive U جمع کننده چوروک کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
ratios U قسمت
rasher U قسمت
agency U قسمت
agencies U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
sects U قسمت
grist U قسمت
ratio U قسمت
unit U قسمت
units U قسمت
rashers U قسمت
Corp U قسمت
dole U قسمت
head stall U قسمت سر
component U قسمت
components U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
compartment U قسمت
segment U قسمت
kismet U قسمت
portions U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
canto U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
segments U قسمت
in part U در یک قسمت
compartments U قسمت
sect U قسمت
portion U قسمت
in sections U قسمت قسمت
internode U قسمت
cantos U قسمت
batches U قسمت
departments U قسمت
snick U قسمت
sections U قسمت
feck U قسمت
division U قسمت
caboodle U قسمت
detachments U قسمت
batch U قسمت
detachment U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
part U قسمت
party U قسمت
plank U قسمت
section U قسمت
department U قسمت
piece U قسمت
percentages U قسمت
arm U قسمت
instalment U قسمت
data division U قسمت
pieces U قسمت
percentage U قسمت
partitions U قسمت
partition U قسمت
divisions U قسمت
installments U قسمت
instalments U قسمت
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
chapter U قسمت باب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com