English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lithosphere U قسمت سخت زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
bunker U قسمت بدون چمن زمین گلف
bunkers U قسمت بدون چمن زمین گلف
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
nine U قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
nines U قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
box U هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
boxes U هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
hazard U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
center ice U قسمت بی طرف زمین
half court U قسمت سرویس زمین تنیس
medice U قسمت میانی زمین
neocene U قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
outfield U محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
subgrade U قسمت زیربنای زمین یاصخره
Other Matches
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
throttles U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
units U قسمت
divisions U قسمت
sections U قسمت
percentage U قسمت
percentages U قسمت
segments U قسمت
canto U قسمت
portions U قسمت
cantos U قسمت
segment U قسمت
caboodle U قسمت
unit U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
division U قسمت
departments U قسمت
department U قسمت
batch U قسمت
agencies U قسمت
agency U قسمت
rashers U قسمت
batches U قسمت
section U قسمت
rasher U قسمت
snick U قسمت
grist U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
data division U قسمت
arm U قسمت
head stall U قسمت سر
compartments U قسمت
sect U قسمت
plank U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
detachment U قسمت
component U قسمت
components U قسمت
compartment U قسمت
ratios U قسمت
detachments U قسمت
sects U قسمت
ratio U قسمت
kismet U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
partition U قسمت
partitions U قسمت
part U قسمت
dole U قسمت
Corp U قسمت
instalments U قسمت
instalment U قسمت
installments U قسمت
feck U قسمت
pieces U قسمت
portion U قسمت
piece U قسمت
internode U قسمت
party U قسمت
in sections U قسمت قسمت
in part U در یک قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
advance point U قسمت سر جلودار
initial U اولین قسمت
channel U قسمت عمیق اب
initialed U اولین قسمت
initialing U اولین قسمت
initialled U اولین قسمت
advance point U قسمت نوک
advance party U قسمت پیشرو
forehands U قسمت ممتاز
administration building U قسمت اداری
channeled U قسمت عمیق اب
channeling U قسمت عمیق اب
advance detachment U قسمت سرجلودار
channelled U قسمت عمیق اب
channels U قسمت عمیق اب
advance section U قسمت جلویی
advance detachment U قسمت پیشرو
initialling U اولین قسمت
initials U اولین قسمت
proportions U سهم قسمت
underbody U قسمت زیر
sale department U قسمت فروش
running part U قسمت رونده
tripartition U قسمت سوم
aircraft section U قسمت هواپیمایی
better part U قسمت بیشتر
black body U قسمت خطرناک
trichotomous U دارای سه قسمت
parcel U قسمت گره
parcels U قسمت گره
portions U سرنوشت قسمت
seen U قسمت سوم see
proportion U سهم قسمت
broadest U قسمت پهن
broader U قسمت پهن
legs U بخش قسمت
vaward U قسمت جلو
leg U بخش قسمت
signal corps U قسمت مخابرات
upside U بالاترین قسمت
service department U قسمت خدمات
artillery corps U قسمت توپخانه
ashi noko U قسمت داخلی کف پا
broad U قسمت پهن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com