Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
toa
U
قسمت بیرونی سر چوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ageum son
U
قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
outpart
U
قسمت بیرونی یا دوردست
the crown of the teeth
U
قسمت بیرونی دندان
Other Matches
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
externals
U
بیرونی
cortical
U
بیرونی
outdoor
U
بیرونی
out door
U
بیرونی
external
U
بیرونی
dooryard
U
بیرونی
extern
U
بیرونی
bakkat
U
بیرونی
outward
U
بیرونی
outer
U
بیرونی
exteriors
U
بیرونی
exterior
U
بیرونی
out
<adv.>
U
بیرونی
outwall
U
دیوار بیرونی
arbor support
U
یاطاقان بیرونی
outworld
U
جهان بیرونی
outer shell electron
U
الکترون بیرونی
foreign
U
بیرونی ناجور
extrinsic values
U
ارزشهای بیرونی
physiognomies
U
چهره بیرونی
physiognomy
U
چهره بیرونی
outsides
U
در بیرون بیرونی
acrotic
U
بیرونی خارجی
external force
U
نیروی بیرونی
extrados springing line
U
پاطاق بیرونی
extrinsic
U
بیرونی خارجی
outside
U
در بیرون بیرونی
bailey
U
دیوار بیرونی
bailey
U
باروی بیرونی
base-court
U
حیات بیرونی
external socket
پریز بیرونی
the crown of the teeth
U
دندان بیرونی
chorion
U
پرده بیرونی جنین
outward
U
بطرف خارج بیرونی
externally heated arc
U
قوس گرمیونایی بیرونی
over-
U
بیرونی شفا یافتن
scarf skin
U
پوشش یاغلاف بیرونی
over
U
بیرونی شفا یافتن
horn-work
U
[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
outed
U
فاش شدن بیرونی
outgoing traffic
U
جاده به راستای بیرونی
out
U
فاش شدن بیرونی
outwards
U
بطرف خارج بیرونی
outside influence
U
نفوذ بیرونی یا خارجی
outer work function
U
انرژی خروج بیرونی
outer shell electron
U
الکترون لایه بیرونی
rind
U
پوسته بیرونی هرچیزی
out-
U
فاش شدن بیرونی
base court
U
حیاط بیرونی یاعقبی
rinds
U
پوسته بیرونی هرچیزی
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
exteriority
U
حالت بیرونی یافاهری دلبستگی به
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
geophysics
U
علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
outer ear
U
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
external ear
U
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
labrum
U
لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
applebus
U
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
labral
U
وابسته به لب زیرین بندپائیان یا لبه صدف ه لبه بیرونی صدف
section
U
قسمت
pieces
U
قسمت
piece
U
قسمت
sections
U
قسمت
installments
U
قسمت
instalment
U
قسمت
instalments
U
قسمت
arm
U
قسمت
plank
U
قسمت
ratio
U
قسمت
internode
U
قسمت
in sections
U
قسمت قسمت
in part
U
در یک قسمت
head stall
U
قسمت سر
feck
U
قسمت
data division
U
قسمت
compartmental
U
قسمت قسمت
caboodle
U
قسمت
cross section of a gravity dam
U
قسمت
it fell to my lot to go
U
قسمت
kismet
U
قسمت
snick
U
قسمت
segment
U
قسمت
sects
U
قسمت
sect
U
قسمت
underfoot
U
قسمت کف پا
dole
U
قسمت
Corp
U
قسمت
compartments
U
قسمت
compartment
U
قسمت
divisions
U
قسمت
division
U
قسمت
departments
U
قسمت
department
U
قسمت
segments
U
قسمت
ratios
U
قسمت
portion
U
قسمت
percentage
U
قسمت
percentages
U
قسمت
batch
U
قسمت
detachment
U
قسمت
units
U
قسمت
detachments
U
قسمت
canto
U
قسمت
rasher
U
قسمت
components
U
قسمت
component
U
قسمت
party
U
قسمت
portions
U
قسمت
batches
U
قسمت
piecemeal
U
قسمت به قسمت
rashers
U
قسمت
cantos
U
قسمت
agencies
U
قسمت
part
U
قسمت
partition
U
قسمت
agency
U
قسمت
grist
U
قسمت
partitions
U
قسمت
unit
U
قسمت
tips
U
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
pouf
U
قسمت پف کردن
purchasing department
U
قسمت خرید
where
U
درکدام قسمت
personnel section
U
قسمت پرسنلی
component
U
عضو قسمت
proportions
U
سهم قسمت
running part
U
قسمت رونده
aircraft section
U
قسمت هواپیمایی
women's apartments
U
قسمت زنانه
preludes
U
قسمت مقدماتی
upside
U
بالاترین قسمت
vaward
U
قسمت جلو
whack up
U
قسمت کردن
whang
U
قسمت سهم
underbody
U
قسمت زیر
radical
U
قسمت اصلی
titbits
U
قسمت لذیذغذا
overflow section
U
قسمت سر ریز سد
titbit
U
قسمت لذیذغذا
radicals
U
قسمت اصلی
components
U
عضو قسمت
leg
U
بخش قسمت
middle part
U
قسمت میانی
operating agency
U
قسمت اجرایی
branch
U
دایره قسمت
northwards
U
قسمت شمالی
naval establishment
U
قسمت دریایی
initials
U
اولین قسمت
initialling
U
اولین قسمت
initialled
U
اولین قسمت
initialing
U
اولین قسمت
initialed
U
اولین قسمت
initial
U
اولین قسمت
moiety
U
قسمت مساوی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com