English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
twisboat chair U قایق- صندلی تابدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
twist boat form U شکل قایق تابدار
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
tortile U تابدار
rugate U پیچ و تابدار
rugal U پیچ و تابدار
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
spun yarn U نخ تابدار و ریسیده شده
skew boat form U شکل قایقی تابدار
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
jump seat U صندلی تا شو
chairing U صندلی
seat U صندلی
chairs U صندلی
seats U صندلی
seated U صندلی
placing U صندلی
places U صندلی
chaired U صندلی
footstools U صندلی
footstool U صندلی
chair U صندلی
box seat U صندلی لژ
santalaceous U صندلی
stall U صندلی
place U صندلی
stalling U صندلی
arm chair U صندلی راحتی
shooting stick U صندلی عصایی
armrest U دستهء صندلی
easy chairs U صندلی راحت
shooting sticks U صندلی عصایی
sittings U نشیمن صندلی
sitting U نشیمن صندلی
pushchairs U صندلی چرخدار
he nestles in the chair U در صندلی غنوده
hot seat U صندلی الکتریکی
armchair U صندلی راحتی
drive's seat U صندلی راننده
rockers U صندلی گهوارهای
morris chair U صندلی راحتی
rocker U صندلی گهوارهای
rocking chairs U صندلی گهوارهای
rocking chair U صندلی گهوارهای
armchairs U صندلی راحتی
pushchair U صندلی چرخدار
deckchairs U صندلی تاشو
deckchair U صندلی تاشو
carrycots U صندلی کودک
carrycot U صندلی کودک
boatswain's chair U صندلی نقاله
swivel chair U صندلی چرخان
camp chair U صندلی تاشونده
folding seat U صندلی تاشو
adjustable seat صندلی متحرک
tiers U ردیف صندلی
arm U دسته صندلی
choir-stall U صندلی بلند
office chair U صندلی اداری
parliamentary seat U صندلی مجلسی
tier U ردیف صندلی
hot seat U صندلی برقی
antimacassar U رویهء صندلی
elbows U دسته صندلی
elbowed U دسته صندلی
elbow U دسته صندلی
antimacassars U رویهء صندلی
bucket seat U صندلی یکنفری
easy chair U صندلی راحت
an odd chair U صندلی تکی
bucket seats U صندلی یکنفری
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
shooting sticks U صندلی جمعشو و متحرک
cat sleep U چرت روی صندلی
seat belt U کمربند صندلی هواپیما
shooting stick U صندلی جمعشو و متحرک
cat nap U چرت روی صندلی
tuffet U صندلی یانشیمن کوتاه
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
deck chair U صندلی حصیری تاشو
curule chair U صندلی عاج نشان
garden seat U صندلی یانیمکت باغبانی
seat-belt U کمربند صندلی هواپیما
seat-belts U کمربند صندلی هواپیما
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
wheelchairs U صندلی چرخ دار
arm chair U صندلی دسته دار
elbow chair U صندلی دسته دار
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
back seat U صندلی عقب اتومبیل
dossel U پشتی صندلی وغیره
wheelchair U صندلی چرخ دار
dossal U پشتی صندلی وغیره
caner U بافنده صندلی حصیری
reseat U صندلی جدید دادن
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
office swivel chair U صندلی گردان اداری
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
reseats U صندلی جدید دادن
reseating U صندلی جدید دادن
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
baby carriages U صندلی چرخدار بچه
baby carriage U صندلی چرخدار بچه
wheel chair U صندلی چرخ دار
reseated U صندلی جدید دادن
armchair U صندلی دسته دار
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
armchairs U صندلی دسته دار
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
castors U چرخ زیر صندلی یامیز
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Dust has accumulated [settled] on the chairs. روی صندلی ها خاک نشسته
casters U چرخ زیر صندلی یامیز
caster U چرخ زیر صندلی یامیز
choir-stall U [صندلی های مبلی گروه کر]
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
splat U میله تزئینی پشت صندلی
club chair U صندلی دسته دار بزرگ
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
castor U چرخ زیر صندلی یامیز
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
slats U چوب مداد میله پشت صندلی
slat U چوب مداد میله پشت صندلی
sedilia U یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
love seat U صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
high chair U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
high chairs U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
Is this seat taken? U آیا این صندلی گرفته شده است؟
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
night chair U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
reservation U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
moquette U پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
reservations U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
gradine U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradin U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
ferry boat U قایق
boats U قایق
lighter U قایق
caique U قایق
barges U قایق
ark U قایق
boatdeck U پل قایق
barged U قایق
boat tail U دم قایق
barge U قایق
lighters U قایق
bilge U کف قایق
outboard U قایق
boat U قایق
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
sterns U عقب قایق
four U قایق 4 نفره
stern U عقب قایق
gripe U بند قایق
gripe U تسمه قایق
life boad U قایق نجات
aft U عقب قایق
sterner U عقب قایق
ladders U پلکان قایق
boat-hooks U چنگک قایق
lighters U قایق باری
boat-hooks U هوک قایق
boat-hook U چنگک قایق
boat-hook U هوک قایق
boat hook U چنگک قایق
boat hook U هوک قایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com