Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chairs
U
صندلی
chairs
U
مقر
chairs
U
کرسی استادی در دانشگاه
chairs
U
برکرسی یاصندلی نشاندن
chairs
U
خرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
easy chairs
U
صندلی راحت
musical chairs
<idiom>
U
هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
stacking chairs
U
صندلیپشتدار
sedan chairs
U
تخت روان یکنفره
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com