English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vitrifiable U قابل تبدیل بحالت زجاجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
convertibles U قابل تبدیل
convertible U قابل تبدیل
interconvertible U قابل تبدیل
transmutable U قابل تبدیل
interchangeable U قابل تبدیل
transmutative U قابل تبدیل
vitrifiable U قابل تبدیل به شیشه
convertible U قابل تسعیر و تبدیل
convertible money U پول قابل تبدیل
convertible currency U ارز قابل تبدیل
saponifiable U قابل تبدیل بصابون
liquefiable U قابل تبدیل به مایع
ne varirtur U غیر قابل تبدیل
pulverable U قابل تبدیل به پودر
catch penny U قابل تبدیل به پول
pulverizable U قابل تبدیل به پودر
convertibles U قابل تسعیر و تبدیل
couchettes U نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
negotiable U قابل تبدیل به پول نقد
commutable U دگرگونی پذیر قابل تبدیل
couchette U نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
transformative U قابل تبدیل دگرگون شونده
inconvertible currency U ارز غیر قابل تبدیل
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
luminous energy U نیروی قابل تبدیل بنور
incommutable U تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
insolvable U غیر قابل تبدیل به پول نقد
packets U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binder U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packet U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
convertible U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr U و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
convertibles U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
sound U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
digitize U تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
sounded U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
soundest U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounds U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
atom U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms U مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
decompression U تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
quantizer U وسیله تبدیل سیگنال ورودی آنالوگ به عددی که توسط کامپیوتر قابل پردازش است
convertor U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
converter U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
analog U وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
image [وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
images U وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
glassy U زجاجی
vitreous U زجاجی
hyaline U زجاجی
scanners U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical U وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
analogue U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanner U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
readers U وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
reader U وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
hyaloid U عضو زجاجی
hyaloid U غشاء زجاجی
translucence U حالت زجاجی
hyaloid membrane U غشاء زجاجی
translucency U حالت زجاجی
hyaloid U زجاجی شفاف
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
galssy U شیشه مانند زجاجی
translucid U روشن کننده زجاجی
hyalitis U ورم رطوبت زجاجی
vitreous U زجاجی شبیه شیشه
transparence U شفافیت حالت زجاجی
mouses U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouse U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
hyaloplasm U ماده پروتوپلاسمی روشن زجاجی
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
magnetic tapes U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
illiquid U غیر مایع غیر قابل تبدیل به پول
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
salp U جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
salpa U جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
to stand at a U بحالت خبردارایستادن
instatu quo U بحالت پیشین
To give someone a good thrashing. U خوش بحالت
apeak U بحالت عمودی
deafly U بحالت کری
au naturel U بحالت طبیعی
on guard U بحالت گارد
digitizer U مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
coupler U وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
on guard U بحالت محافظ باش
stabilize U بحالت موازنه دراوردن
stabilizes U بحالت موازنه دراوردن
Zen U استراحت بحالت نشسته
stabilized U بحالت موازنه دراوردن
to come to a U بحالت خبردار ایستادن
stabilising U بحالت موازنه دراوردن
stabilises U بحالت موازنه دراوردن
stabilised U بحالت موازنه دراوردن
to heave to U بحالت ایست دراوردن
emulsified U بحالت تعلیق دراوردن
geitja makki U دفاع دوبله بحالت
emulsifying U بحالت تعلیق دراوردن
emulsifies U بحالت تعلیق دراوردن
emulsify U بحالت تعلیق دراوردن
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
ocr U وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
tetanize U بحالت انقباض دائم دراوردن
cross support U نگهداشتن بدن بحالت صلیب
alert U بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
alerted U بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
alerts U بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
deploy U بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
to smile a person into a mood U کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
poise U وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
deploying U بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
deploys U بحالت صف دراوردن قرار دادن قشون
pullover U پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
To stand at attention(ease). U بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
side cast U پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی
pullovers U پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
demobilize U ازحالت بسیج بیرون اوردن بحالت صلح دراوردن دموبیلیزه کردن
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
seral U مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
real stagnation point U نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
MalT U مالت زدن بحالت مالت دراوردن
To stand at the salute. U بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
achievable U قابل وصول قابل تفریق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
sensible U قابل درک قابل رویت
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
cinversion U تبدیل
translation U تبدیل
conversions U تبدیل
connector U تبدیل
modification U تبدیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com