English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
named airport of departure U فرودگاه معین برای حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
Is there a train to the airport? U آیا برای فرودگاه قطار هست؟
Is there a bus to the airport? U آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
pioneer heliport U فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
gaited U اسب دارای حرکت پاهای معین
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
hard stand U بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tabulation U 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
to set measures to anything U برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
tc U اجاره دربست برای مدت معین
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
applied U برای هدف معین بکار رفته کاربسته
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
time distance U مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
time charter U اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
tick mark U علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
assessed value U ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
ratioing U کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
calling sequence U مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
bend allowance U فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
holotype U نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
authorization to copy U اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
false attack U حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
marching orders U فرمان حرکت برای جنگ
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
fin U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
rocker arm U اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
low low U حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
end stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid U چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
pass U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
air strip U فرودگاه
airdrome U فرودگاه
fielded U فرودگاه
airfields U فرودگاه
airfield U فرودگاه
landing field U فرودگاه
air field U فرودگاه
field U فرودگاه
airstrips U فرودگاه
airstrip U فرودگاه
aerodrome U فرودگاه
aerodromes U فرودگاه
airport U فرودگاه
airports U فرودگاه
fields U فرودگاه
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
landing U فرودگاه هواپیما
landings U فرودگاه هواپیما
landing place U فرودگاه اسکله
flying field U میدان فرودگاه
runways U باند فرودگاه
runway U باند فرودگاه
seadrome U فرودگاه دریایی
alternate aerodrome U فرودگاه یدکی
heliport U فرودگاه هلیکوپتر
heliports U فرودگاه هلیکوپتر
aerodromes U فرودگاه هواپیما
aerodrome U فرودگاه هواپیما
skycap U باربر فرودگاه
bingo field U فرودگاه یدکی
port U فرودگاه هواپیما
bingo field U فرودگاه اضطراری
airstrip U باند فرودگاه
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
air strip U باند فرودگاه
airstrips U باند فرودگاه
alternative airfield U فرودگاه فرعی
departure air field U فرودگاه عزیمت
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
movement credit U وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
Take me to the airport? U مرا به فرودگاه ببرید.
landding U کرانه رسمی فرودگاه
helipad U فرودگاه هلی کوپتر
departure air field U فرودگاه پرواز هواپیما
airfield traffic U عبور و مرور فرودگاه
airfield traffic U عبورو مرور در فرودگاه
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
taxiway U جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه
How far is it to the airport? U تا فرودگاه چقدر راه است؟
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
recovery airfield U فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
What's the fare to the airport? U نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
augmentation support set U دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
airport traffic area U منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
wind tie U پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد
gates U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate U محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com