Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
casus belli
U
عمل خصمانه باعث جنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adversarial
U
خصمانه
hostilely
U
خصمانه
hostile
U
خصمانه
hostilities
U
عملیات خصمانه
hostility
U
عملیات خصمانه
hostile act
U
عمل خصمانه
hostile acts
U
اقدامات خصمانه
inimical
U
خصمانه غیردوستانه
resumption of hostilities
U
از سر گیری عملیات خصمانه
hostile
U
خصم عملیات خصمانه
causing
U
باعث
incentive
U
باعث
incentives
U
باعث
author
U
باعث
cause
U
باعث
causes
U
باعث
to give birth to
U
باعث شدن
to give rise to
U
باعث شدن
vibrative
U
باعث ارتعاش
vibratory
U
باعث ارتعاش
productive of annoyance
U
باعث زحمت
it will give rise to a quarrel
U
باعث دعواخواهد شد
makes
U
باعث شدن
give rise to
U
باعث شدن
motives
U
محرک باعث
motive
U
محرک باعث
author
U
باعث شدن
make
U
باعث شدن
take its toll
<idiom>
U
باعث ویرانی
touch off
<idiom>
U
باعث انفجارشدن
set off
<idiom>
U
باعث انفجارشدن
turn one's stomach
<idiom>
U
باعث حال به هم خوردگی
With pleasure.
U
باعث افتخار من است.
My pleasure.
U
باعث افتخار من است.
occasions
U
تصادف باعث شدن
occasioning
U
تصادف باعث شدن
occasioned
U
تصادف باعث شدن
drinking was his ruin
U
باعث خرابی اوشد
knock oneself out
<idiom>
U
باعث تلاش فراوان
give rise to
<idiom>
U
باعث کاری شدن
to cavse to see
U
باعث دیدن شدن
get (someone) down
<idiom>
U
باعث ناراحتی شدن
It is to our credit.
U
باعث روسفیدی ماست
do out of
<idiom>
U
باعث از دست دادن
put through the wringer
<idiom>
U
باعث استرسزیاد شدن
it provokes laughter
U
باعث خنده است
occasion
U
تصادف باعث شدن
it occasioned his death
U
باعث مرگ اوشد
step on one's toes
<idiom>
U
باعث رنجش شدن
give to understand
<idiom>
U
باعث فهم کسی شدن
swirl
U
گشتن باعث چرخش شدن
give pause to
<idiom>
U
باعث توقف وفکر شدن
swirled
U
گشتن باعث چرخش شدن
get through to
<idiom>
U
باعث فهمیدن کسی شود
swirling
U
گشتن باعث چرخش شدن
makes
U
باعث شدن وادار یا مجبورکردن
swirls
U
گشتن باعث چرخش شدن
make
U
باعث شدن وادار یا مجبورکردن
have
U
باعث انجام کاری شدن
having
U
باعث انجام کاری شدن
occasion
U
سبب موقعیت باعث شدن
occasioned
U
سبب موقعیت باعث شدن
step up
<idiom>
U
باعث سریع شدن چیزی
hemagglutinate
U
باعث انعقاد خون شدن
allergen
U
مادهای که باعث حساسیت میشود
make out
<idiom>
U
باعث اعتماد،اثبات شخص
put on the map
<idiom>
U
باعث معروف شدن مکانی
knock the living daylights out of someone
<idiom>
U
باعث غش کردن کسی شدن
shut up
U
باعث وقفه در تکلم شدن
throw back
U
باعث تاخیر شدن رجعت
occasioning
U
سبب موقعیت باعث شدن
stir up a hornet's nest
<idiom>
U
باعث عصبانیت مردم شدن
occasions
U
سبب موقعیت باعث شدن
business
U
که باعث میشود یک تجارت کار باشد
bring the house down
<idiom>
U
باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
crack the whip
<idiom>
U
باعث سخت کارکردن شخصی شدن
businesses
U
که باعث میشود یک تجارت کار باشد
have the last laugh
<idiom>
U
باعث احمق بنظر رسیدن شخص
keep (someone) up
<idiom>
U
باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
q fever
U
تب کیو که باعث ذات الریه میشود
pep talk
<idiom>
U
صحبتی که باعث ایجاد انگیزه درفرد شود
glitch
U
هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
definitions
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
avalanche
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
glitches
U
هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
biases
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
bias
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
type ahead
U
ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
hemolyze
U
باعث تجزیه گویچه سرخ خون شدن
drives
U
باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
drive
U
باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
definition
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
avalanches
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
air one's dirty laundry (linen) in public
<idiom>
U
مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
to show somebody up
[by behaving badly]
U
باعث خجالت کسی شدن
[با رفتار بد خود]
leveled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levels
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
Absence makes the heart grow fonder.
<proverb>
U
جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
hang up
<idiom>
U
جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
backspace
U
کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
wrong-foot
باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
fatal error
U
خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
template
U
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
templates
U
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
fuse
U
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
bounced
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounces
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounce
U
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
fused
U
رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
over voltage protection
U
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
hit
U
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
logical
U
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
This law wI'll be a disincentive to foreign investors.
U
این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
action
U
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
ctrl
U
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
CTR
U
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
actions
U
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
dry contact
U
اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
backspace
U
کدی که باعث یک واحد برگشت نشانه گر در صفحه نمایش میشود
yips
U
هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
delta clock
U
مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
turpis causa
U
عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
hitting
U
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
rung
U
[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
leg before
U
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
hits
U
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
in off
U
به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
dead
U
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
dead
U
کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
minimal tree
U
درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
estopel
U
عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
non breaking space
U
حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند
returns
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
returning
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
polarized
U
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
res inter alios
U
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
halted
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
catastrophic error
U
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود
returned
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
autoscore
U
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
halted
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
memorandum
U
ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
plea in abatement
U
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
memoranda
U
ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
aggregate
U
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregates
U
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
memorandums
U
ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
halts
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt
U
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
dragging
U
روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
vectors
U
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
burn out
U
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
to stir up a hornet's nest
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
scsi
U
پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
to open a can of worms
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
capitals
U
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
vector
U
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
DoubleSpace
U
برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
caps
U
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
to poke one's head into a hornets' nest
<idiom>
U
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
ACPI
U
که باعث میشود سیستم عامل به طور خودکار سخت افزار مناسب را تشخیص دهد
ditches
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
terminator
U
ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
ditch
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
running down case
U
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
ditched
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
LSD
U
لیسرجیک اسید دی اتیل آمید
[دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
draw
U
ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
draws
U
ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
cruelty
U
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reactive mode
U
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
kelly
U
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
blade cuff
U
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
alphaphotographic
U
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
common nuisance
U
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
french revolution
U
انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
glitch
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches
U
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
flattest
U
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
surges
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
flat
U
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
surge
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com