Total search result: 202 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
Full phrase not found.
|
|
Full phrase Google translation result |
|
|
|
|
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
housekeeping U |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
 |
Other Matches |
|
 |
buffered computer U |
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد |
 |
 |
actual address U |
آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد |
 |
 |
business type operation U |
عملیات کامپیوتری |
 |
 |
illiterate U |
که دستورات و عملیات کامپیوتری را نمیفهمد |
 |
 |
event driven U |
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است |
 |
 |
notron utilities U |
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است |
 |
 |
processor U |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع |
 |
 |
storage U |
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد |
 |
 |
master clear U |
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند |
 |
 |
automonitor U |
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند |
 |
 |
local area network U |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
 |
 |
internally stored program U |
کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری |
 |
 |
off line U |
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار |
 |
 |
remote U |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
 |
 |
remotest U |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
 |
 |
remoter U |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
 |
 |
lan U |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند |
 |
 |
farmgate type operations U |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
 |
 |
computerised ordering systems U |
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری |
 |
 |
computer graphics U |
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری |
 |
 |
counter air operations U |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
 |
 |
counter air U |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
 |
 |
anticrop operations U |
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی |
 |
 |
plug compatible manufacurer U |
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود |
 |
 |
statement U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
statements U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
propagated U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagating U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagate U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagates U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
land control operation U |
عملیات کنترل زمین عملیات |
 |
 |
computerization U |
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری |
 |
 |
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
 |
 |
straighter U |
مستقیما |
 |
 |
straightest U |
مستقیما |
 |
 |
at first hand U |
مستقیما |
 |
 |
straight out U |
رک مستقیما |
 |
 |
directly U |
مستقیما |
 |
 |
straightway U |
مستقیما |
 |
 |
firsthand <idiom> U |
مستقیما |
 |
 |
straight U |
مستقیما |
 |
 |
proximately U |
مستقیما" |
 |
 |
forthrights U |
مستقیما` |
 |
 |
per se U |
مستقیما |
 |
 |
subsequent to U |
[مستقیما] پس از [به دنباله] |
 |
 |
intue U |
مستقیما دریافتن |
 |
 |
forthright U |
مستقیما بیمحابا |
 |
 |
bolt U |
مستقیما ناگهان |
 |
 |
bolts U |
مستقیما ناگهان |
 |
 |
sheer U |
مستقیما فریف |
 |
 |
bolted U |
مستقیما ناگهان |
 |
 |
aright U |
مستقیم مستقیما |
 |
 |
bolting U |
مستقیما ناگهان |
 |
 |
automation U |
کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم |
 |
 |
air-sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
air sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
direct coupled U |
مستقیما جفت شده |
 |
 |
intuitive U |
مستقیما درک کننده |
 |
 |
hardest U |
مستقیما درمسیر موردنظر |
 |
 |
harder U |
مستقیما درمسیر موردنظر |
 |
 |
hard U |
مستقیما درمسیر موردنظر |
 |
 |
component U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
components U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
to come straight to the point <idiom> U |
مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن |
 |
 |
schuss U |
مستقیما ازسراشیب پایین رفتن |
 |
 |
m U |
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه |
 |
 |
over the falls U |
مستقیما روی انحنای موج شکننده |
 |
 |
straight off U |
مستقیما درجلو موج روبه ساحل |
 |
 |
army operations center U |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
 |
 |
leg glance U |
ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد |
 |
 |
asynchronous U |
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد |
 |
 |
objects U |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
 |
 |
objected U |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
 |
 |
meshes U |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
 |
 |
meshing U |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
 |
 |
long spot U |
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها |
 |
 |
object U |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
 |
 |
indirect objects U |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
 |
 |
objecting U |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
 |
 |
personal service utility U |
کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد |
 |
 |
straight ball U |
پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند |
 |
 |
mesh U |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
 |
 |
direct objects U |
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند. |
 |
 |
deictic U |
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده |
 |
 |
jack U |
ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود |
 |
 |
jacks U |
ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود |
 |
 |
machines U |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
 |
 |
machined U |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
 |
 |
direct materials costs U |
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود |
 |
 |
addressable U |
هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است |
 |
 |
machine U |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
 |
 |
time resolution U |
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات |
 |
 |
beachmaster's unit U |
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله |
 |
 |
intuitionism U |
عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت |
 |
 |
antipodal U |
مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما |
 |
 |
intuitionalism U |
عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت |
 |
 |
magnetic tapes U |
وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی |
 |
 |
one level address U |
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد |
 |
 |
addressing U |
بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد |
 |
 |
magnetic tape U |
وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی |
 |
 |
display controlled U |
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود |
 |
 |
one level address U |
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند. |
 |
 |
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U |
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند.. |
 |
 |
machines U |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
 |
 |
machine U |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
 |
 |
absolute address |
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد |
 |
 |
machined U |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
 |
 |
airhead operations U |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
 |
 |
internal memory U |
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط |
 |
 |
internal store U |
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط |
 |
 |
main U |
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند |
 |
 |
actual address U |
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند. |
 |
 |
absolute address U |
کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد. |
 |
 |
operation U |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
 |
 |
pinned U |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
 |
 |
pin U |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
 |
 |
pinning U |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
 |
 |
inserts U |
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد |
 |
 |
isolate U |
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد |
 |
 |
insert U |
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد |
 |
 |
isolating U |
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد |
 |
 |
inserting U |
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد |
 |
 |
isolates U |
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد |
 |
 |
combined operations U |
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب |
 |
 |
snookered U |
وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند |
 |
 |
microprocessor U |
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص |
 |
 |
microprocessors U |
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص |
 |
 |
machined U |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
 |
 |
machine U |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
 |
 |
machines U |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود |
 |
 |
point to point U |
1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند |
 |
 |
multidrop circuit U |
شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها |
 |
 |
languages U |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است |
 |
 |
language U |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است |
 |
 |
machine address U |
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS |
 |
 |
armistise U |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
 |
 |
aerospace projection operations U |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
 |
 |
computerized U |
کامپیوتری |
 |
 |
computer simulation U |
کامپیوتری |
 |
 |
computer crime U |
جرم کامپیوتری |
 |
 |
computerizes U |
کامپیوتری کردن |
 |
 |
computerizing U |
کامپیوتری کردن |
 |
 |
computer circuits U |
مدارهای کامپیوتری |
 |
 |
computer conferencing U |
کنفرانس کامپیوتری |
 |
 |
computer code U |
رمز کامپیوتری |
 |
 |
desktop publishing U |
نشر کامپیوتری |
 |
 |
computerize U |
کامپیوتری کردن |
 |
 |
tools U |
در سیستم کامپیوتری |
 |
 |
computerised U |
کامپیوتری کردن |
 |
 |
computerises U |
کامپیوتری کردن |
 |
 |
magazines computer oriented U |
مجلات کامپیوتری |
 |
 |
computerising U |
کامپیوتری کردن |
 |
 |
computerized instruction U |
اموزش کامپیوتری |
 |
 |
computerized U |
کامپیوتری شده |
 |
 |
computer game U |
بازی کامپیوتری |
 |
 |
computer design U |
طراحی کامپیوتری |
 |
 |
computer museum U |
موزه کامپیوتری |
 |
 |
computer operation U |
عملکرد کامپیوتری |
 |
 |
computerization U |
کامپیوتری شدن |
 |
 |
computerization U |
کامپیوتری کردن |
 |
 |
computer music U |
موسیقی کامپیوتری |
 |
 |
computer printout U |
چاپ کامپیوتری |
 |
 |
computer program U |
برنامه کامپیوتری |
 |
 |
computer system U |
سیستم کامپیوتری |
 |
 |
computer utility U |
خدمات کامپیوتری |
 |
 |
computer word U |
کلمه کامپیوتری |
 |
 |
computerized game playing U |
بازیهای کامپیوتری |
 |
 |
computer network U |
شبکه کامپیوتری |
 |
 |
computerized tomography U |
رادیولوژی کامپیوتری |
 |
 |
computer graphicist U |
گرافیست کامپیوتری |
 |
 |
computer language U |
زبان کامپیوتری |
 |
 |
computer drawing U |
ترسیم کامپیوتری |
 |
 |
computer letter U |
حرف کامپیوتری |
 |
 |
computerized mail U |
پست کامپیوتری |
 |
 |
computing system U |
سیستم کامپیوتری |
 |
 |
computer typesetting U |
حروف چینی کامپیوتری |
 |
 |
modelling U |
ایجاد مدلهای کامپیوتری |
 |
 |
computer graphics U |
نگاره سازی کامپیوتری |
 |
 |
multicomputer system U |
سیستم چند کامپیوتری |
 |
 |
hybrid computer system U |
سیستم کامپیوتری دو رگه |
 |
 |
data card U |
کارت اطلاعات کامپیوتری |
 |
 |
automated intelligence file U |
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری |
 |
 |
tag U |
بخشی از دستور کامپیوتری |
 |
 |
computer independent language U |
زبان مستقل کامپیوتری |
 |
 |
computer simulation U |
شبیه سازی کامپیوتری |
 |
 |
tags U |
بخشی از دستور کامپیوتری |
 |
 |
computer serrices company U |
شرکت خدمات کامپیوتری |
 |
 |
FMS U |
کنترل اعداد کامپیوتری |
 |
 |
computerized data base U |
پایگاه دادههای کامپیوتری |
 |
 |
automatic digital network U |
شبکه عددی کامپیوتری |
 |
 |
forms U |
صفحهای از صفحات کامپیوتری |
 |
 |
computer information system U |
سیستم اطلاعات کامپیوتری |
 |
 |
computed tomography scanning U |
مغز نگاری کامپیوتری |
 |
 |
computer programming U |
برنامه نویسی کامپیوتری |
 |
 |
form U |
صفحهای از صفحات کامپیوتری |
 |
 |
formed U |
صفحهای از صفحات کامپیوتری |
 |
 |
operation U |
عملیات |
 |
 |
operations U |
عملیات |
 |
 |
op U |
عملیات |
 |
 |
treatment U |
عملیات |
 |