Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rescue operation
U
عملیات نجات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
fire and rescue
U
عملیات نجات و اطفای حریق
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
Other Matches
lifebuoy
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys
U
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
rescuing
U
نجات
rescue
U
نجات
escape line
U
خط نجات
safety
U
نجات
salvation
U
نجات
rescued
U
نجات
liveries
U
نجات
livery
U
نجات
rescues
U
نجات
life vest
U
کت نجات
liberation
U
نجات
life jacket
U
کت نجات
life buoy
U
حلقه نجات
survives
U
نجات دادن
surviving
U
نجات دادن
life buoy
U
بویه نجات
life net
U
تور نجات
salvable
U
نجات یافتنی
survived
U
نجات دادن
life boat
U
کرجی نجات
life belt
U
کمربند نجات
delivers
U
نجات دادن
deliver
U
نجات دادن
safety belt
U
کمربند نجات
survive
U
نجات دادن
rescue basket
U
زنبیل نجات
savior
U
نجات دهنده
life jacket
U
جلیقه نجات
saviour
U
نجات دهنده
life vest
جلیقه نجات
salvation
U
سبب نجات
lifeguard submarine
U
زیردریایی نجات
liferaft
U
شناوه نجات
lifesaving
U
نجات غریق
recovers
U
نجات دادن
recover
U
نجات دادن
recovering
U
نجات دادن
saviours
U
نجات دهنده
life raft
U
قایق نجات
refugee relief
U
نجات پناهندگان
salvageable
U
قابل نجات
redeliver
U
از نو نجات دادن
life line
U
طناب نجات
survivors
U
نجات یافتگان
plane guard
U
ناو نجات
life line
U
بند نجات
plane guard
U
ناوگارد نجات
parachut
U
چتر نجات
breeches buoy
U
بویه نجات
parachutes
U
چتر نجات
safety boat
U
قایق نجات
lifeguards
U
نجات غریق
lifeguard
U
نجات غریق
saves
U
نجات دروازه
resuscitation
U
نجات غریق
survival suit
U
لباس نجات
parachute
U
چتر نجات
survival pack
U
بسته نجات
lifebelt
U
کمربند نجات
lifebelts
U
کمربند نجات
parachuting
U
چتر نجات
life boad
U
قایق نجات
parachuted
U
چتر نجات
saved
U
نجات دروازه
save
U
نجات دروازه
lifeboats
U
قایق نجات
fire escapes
U
نردبان نجات
crash boat
U
قایق نجات
fire escape
U
نردبان نجات
safety belts
U
کمربند نجات
life float
U
قایق نجات
deep submergence
U
زیردریایی نجات
lifeboat
U
قایق نجات
stole
U
جلیقه نجات
salvages
U
از خطرنابودی نجات دادن
salvaging
U
از خطرنابودی نجات دادن
fire and rescue
U
نجات و اطفای حریق
life belt
U
کمربند نجات غریق
life belt
U
لاستیک نجات غریق
liferaft
U
قایق نجات لاستیکی
helicopter rescue strop
U
کمربند نجات هلیکوپتر
helicopter rescue net
U
تور نجات هلیکوپتر
lifesaver
U
نجات دهنده زندگانی
lifesaving
U
وسیله نجات غریق
lifesaving
U
نجات دهنده زندگی
life buoy
U
حلقه نجات غریق
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
life vest
U
لباس نجات غریق
salvaged
U
از خطرنابودی نجات دادن
lifeguard
U
مامور نجات غریق
lifeguard
U
گارد نجات دریایی
lifeguards
U
مامور نجات غریق
pararaft
U
وسایل نجات چتربازی
lifeguards
U
گارد نجات دریایی
pararescue team
U
تیم تجسس و نجات
survivors
U
نجات یافتگان از مرگ
salvage
U
از خطرنابودی نجات دادن
rescue chamber
U
اطاقک نجات زیردریایی
soteriology
U
مبحث نجات رستگاری
paradrop
U
بارریزی باچتر نجات
life line
U
طناب وصل به حلقه نجات
lifeline
U
طناب یارسن نجات غواص
helicopter double rescue harness
U
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
lifelines
U
طناب یارسن نجات غواص
saves
U
نجات دادن پس انداز کردن
lifeguards
U
نجات غریق محافظ شخصی
saved
U
نجات دادن پس انداز کردن
redeemers
U
رهایی بخش نجات دهنده
lifesaver
U
عضودسته نجات غریق وامثال ان
redeemer
U
رهایی بخش نجات دهنده
lifeguard
U
نجات غریق محافظ شخصی
salvage money
U
جایزه نجات کشتی یا محموله
save
U
نجات دادن پس انداز کردن
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
unsaved
U
محفوظ نشده نجات نیافته
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
save one's neck/skin
<idiom>
U
نجات خوداز خطر ومشکل
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
to rescue somebody from drowning
U
کسی را از غرق شدن نجات دادن
surviving
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
deep submergence
U
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
escaping
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
to rescue people from the water
U
مردم را
[از غرق شدن ]
در آب نجات دادن
survives
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
life jacket
U
سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
survive
U
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escape
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
make a run for it
<idiom>
U
برای نجات جان فرار کردن
ski patrolman
U
عضو گروه نجات در پیست اسکی
andromeda
U
از دست غولی نجات یافت وزن او شد
escaped
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
salvage
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaim
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
life preservers
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
reclaimed
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
ski patrol
U
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
reclaiming
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
life preserver
U
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
salvaging
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
para bomb
U
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
reclaims
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvages
U
نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
anchor line extension kits
U
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
vents
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism
U
اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
vent
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
aviation life support equipment
U
وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
roll forward
U
تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
survival
U
باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
survivals
U
باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
risers
U
انشعابات عمومی چتر نجات ستونها یا طنابهای عمودی ناو طنابهای شانهای چترنجات
salvages
U
نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvaging
U
نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvage
U
نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com