English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retirement U عقب نشینی اختیاری
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
backpedal U عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
nightlife U شب نشینی
soirTes U شب نشینی
an eveing party U شب نشینی
soiree U شب نشینی
soirees U شب نشینی
sedimentation U ته نشینی
precipitation U ته نشینی
wakes U شب نشینی
waked U شب نشینی
wake U شب نشینی
illuviation U ته نشینی
sedimentation U ته نشینی
retrocedence U پس نشینی
evening party U شب نشینی
recoil U پی نشینی
settling U ته نشینی
recoiled U پی نشینی
sedinentation U ته نشینی
deposits U ته نشینی
recoiling U پی نشینی
sedimentary U ته نشینی
adsorption U رو نشینی
recoils U پی نشینی
deposit U ته نشینی
subsidence U ته نشینی
retrocedence U عقب نشینی
line of retreat U خط عقب نشینی
seclusion U گوشه نشینی
recoil U عقب نشینی
nomadism U کوچ نشینی
ruralize U ده نشینی کردن
sanctuary U حق بست نشینی
reclvsion U گوشه نشینی
sanctuaries U حق بست نشینی
suburbia U حومه نشینی
retreats U عقب نشینی
retrocession U عقب نشینی
katabasis U عقب نشینی
hypostatic U ناشی از ته نشینی
break ground U عقب نشینی
cotenancy U هم اجاره نشینی
recoils U عقب نشینی
settlement U ته نشینی مسکن
settlements U ته نشینی مسکن
electrostatic procipitation U ته نشینی الکترواستاتیک
eremitic life U گوشه نشینی
eremitism U گوشه نشینی
recoiling U عقب نشینی
recoiled U عقب نشینی
recesses U عقب نشینی
recess U عقب نشینی
hutment U کلبه نشینی
urbanization U شهر نشینی
solitariness U گوشه نشینی
retreating U عقب نشینی
tenantry U اجاره نشینی
fallback U عقب نشینی
urbanism U شهر نشینی
to burn the midnighoil U شب نشینی کردن
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
retreated U عقب نشینی
sedimentation pond U حوضچه ته نشینی
sequestered life U گوشه نشینی
retreat U عقب نشینی
silting U رسوب ته نشینی
retreated U عقب نشینی کردن
blowback U عقب نشینی خودکار
blowback U ضربه عقب نشینی
drop back <idiom> U عقب نشینی کردن
retreating U عقب نشینی کردن
ebb current U عقب نشینی اب دریا
give ground <idiom> U عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw. U عقب نشینی کردن
backblast U موج عقب نشینی
withdraw U عقب نشینی کردن
withdraws U عقب نشینی کردن
retreat U عقب نشینی کردن
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
setbacks U فشار عقب نشینی
colonial U معماری کوچ نشینی
back pressure U فشار عقب نشینی
backblast U شعله عقب نشینی
setback U فشار عقب نشینی
short recoil U عقب نشینی کوتاه
to give ground U عقب نشینی کردن
to fall back U عقب نشینی کردن
long recoil U عقب نشینی طولانی
to beat a retreat U کوس عقب نشینی
to beat a retreat U عقب نشینی کردن
pull away U عقب نشینی کردن
subornation U زیر پا نشینی اغواء
recoil mechanism U دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism U مکانیسم عقب نشینی
sedimentation analysis U تجزیه بروش ته نشینی
rocket propulsion U فشارعقب نشینی موشک
retreats U عقب نشینی کردن
scuttle U عقب نشینی روزنه
scuttled U عقب نشینی روزنه
scuttles U عقب نشینی روزنه
forced withrawal U عقب نشینی اجباری
urbanist U وابسته بشهر نشینی
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
urbanistic U وابسته بشهر نشینی
sink U ته نشینی حفره یاگودال
to sound the retreat U شیپورعقب نشینی زدن
to lose ground U عقب نشینی کردن
scuttling U عقب نشینی روزنه
retreated U عقب نشینی اجباری بازگشتن
cloister U صومعه گوشه نشینی کردن
retreating U عقب نشینی اجباری بازگشتن
cloisters U صومعه گوشه نشینی کردن
retreats U عقب نشینی کناره گیری
breakdown U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
retreat U عقب نشینی کناره گیری
setback U نیروی عقب نشینی توپ
retreating U عقب نشینی کناره گیری
retreat U عقب نشینی اجباری بازگشتن
setbacks U نیروی عقب نشینی توپ
retreated U عقب نشینی کناره گیری
retreats U عقب نشینی اجباری بازگشتن
alluvial U ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
breakdowns U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
recoilless rifle U تفنگ بدون عقب نشینی
recoils U عقب نشینی کردن توپ
a white collar job U کار پشت میز نشینی
insula U دستگاه عمارت اجاره نشینی
hermitic U وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
variable slide U طول عقب نشینی متغیر
hightail U باسرعت عقب نشینی کردن
to sound the retire U شیپور عقب نشینی زدن
long recoil U طول عقب نشینی زیاد
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
to sound a retreat U شیپور عقب نشینی زدن
they are in full retreat U سخت عقب نشینی می کنند
recoil operated U مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil pit U چاله عقب نشینی لوله
recoil system U سیستم عقب نشینی توپ
crawfish U ازموضعی عقب نشینی کردن
recoil U عقب نشینی کردن توپ
to have a knock back U عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
recoiling U عقب نشینی کردن توپ
counter recoil U برگشتن لوله پس از عقب نشینی
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoiled U عقب نشینی کردن توپ
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
back pressure U فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
blenching U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield. U ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
retires U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blench U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
recoil operated U مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. U ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
choke ring U رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> U اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
shoot the duck U حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
inclusus U گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rear party U نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rocket [missile with thrust propulsion] U موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
urbanity U شهر نشینی شهر سازی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
option dealer U واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
facultative U اختیاری
discretional U اختیاری
arbitrary U اختیاری
involuntariness U بی اختیاری
freewill U اختیاری
arbitary U اختیاری
optional U اختیاری
voluntary U اختیاری
free will U اختیاری
voluntary savings U پس اندازهای اختیاری
optional feature U خصیصه اختیاری
soft hyphen U خط تیره اختیاری
optional consumption U مصرف اختیاری
voluntary partnership U شرکت اختیاری
voluntary assignment U واگذاری اختیاری
incontinency U ناپرهیزکاری بی اختیاری
incontinence U ناپرهیزکاری بی اختیاری
enuresis U بی اختیاری ادرار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com