Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chop
U
ضربه پیچشی
chopped
U
ضربه پیچشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
curved design
U
پیچشی
torque
U
لنگر پیچشی
torsional force
U
نیروی پیچشی
modulus of torsion
U
مدول پیچشی
torsional angle
U
زاویه پیچشی
torsion spring
U
فنر پیچشی
torsion balance
U
ترازوی پیچشی
front strain
U
کرنش پیچشی
torsional strain
U
فشار پیچشی
torisonal strain
U
فشار پیچشی
torque
U
گشتاور پیچشی
kick serve
U
سرویس پیچشی
torsional instability
U
ناپایداری پیچشی
torsional vibration
U
ارتعاش پیچشی
twistor
U
حافظه پیچشی
torsional stress
U
تنش پیچشی
torsional strength
U
استحکام پیچشی
torsional resistance
U
مقاومت پیچشی
torsional moment
U
گشتاور پیچشی
torsional modulus
U
مدول پیچشی
torsional vibration
U
نوسان پیچشی
torsional ballance
U
بالانس پیچشی
torsional load
U
بار پیچشی
coriolis
U
اثر پیچشی
coil spring
U
فنر پیچشی
torsion dynamometer
U
توان سنج پیچشی
drop worm shaft
U
محور پیچشی سقوطی
driving torque
U
گشتاور پیچشی گرداننده
running torque
U
گشتاور پیچشی حرکت
torque
U
نیروی پیچشی گشتاوری
stalling torque
U
گشتاور پیچشی ناتوان
torque converter
U
مبدل گشتاور پیچشی
no load torque
U
گشتاور پیچشی بی باری
synchronizing torque
U
گشتاور پیچشی همزمان
torsional fatigue strength
U
استحکام فرسودگی پیچشی
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
torque regulator
U
تنظیم کننده گشتاور پیچشی
torsion bar
U
بار پیچشی اهرم تعلیق
starting torque
U
گشتاور پیچشی راه انداز
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
contra rotating
U
دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Afshan
[all-over pattern]
U
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
sole kick
U
ضربه با کف پا
slugger
U
ضربه زن
sole of the foot kick
U
ضربه با کف پا
sole trap
U
ضربه با کف پا
impulse
U
ضربه
strikeless
U
بی ضربه
impulses
U
ضربه
stroking
U
ضربه
impacts
U
ضربه
impact
U
ضربه
shock proof
U
ضد ضربه
flap
U
ضربه
kicking
U
ضربه با پا
kicked
U
ضربه
kicked
U
ضربه با پا
kick
U
ضربه
kick
U
ضربه با پا
double kick
U
دو ضربه پی در پی
surges
U
ضربه
surged
U
ضربه
surge
U
ضربه
butting
U
ضربه با سر
kicking
U
ضربه
kicks
U
ضربه با پا
collisions
U
ضربه
collision
U
ضربه
flaps
U
ضربه
antiknock
U
ضد ضربه
thuds
U
ضربه
thudding
U
ضربه
thud
U
ضربه
tits
U
ضربه
tit
U
ضربه
kicks
U
ضربه
butt joint
U
ضربه
flapped
U
ضربه
thudded
U
ضربه
impluse
U
ضربه
mishit
U
ضربه بد
head
U
ضربه با سر
shocked
U
ضربه
pulsed
U
ضربه
pulse
U
ضربه
pushes
U
ضربه
pushed
U
ضربه
push
U
ضربه
hack
U
ضربه
hacked
U
ضربه
shocks
U
ضربه
shock
U
ضربه
interrupter
U
ضربه گر
hacks
U
ضربه
popped
U
ضربه
strokes
U
ضربه
pop
U
ضربه
shot
U
ضربه
shots
U
ضربه
bonking
U
ضربه بر سر
pops
U
ضربه
stroke
U
ضربه
blows
U
ضربه
bonk
U
ضربه بر سر
blow
U
ضربه
bonked
U
ضربه بر سر
stroked
U
ضربه
bonks
U
ضربه بر سر
shockproof
U
ضد ضربه
left
U
ضربه چپ
yee jupkki
U
ضربه پا
whang
U
ضربه
brunt
U
ضربه
quashes
U
با ضربه زدن
foul blow
U
ضربه خطا
drop shot
U
ضربه دراپ
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
strikes
U
اعتصاب ضربه
quashed
U
با ضربه زدن
down stroke
U
ضربه رو به پایین
foundamental blow
U
ضربه کارساز
four quarter hold
U
ضربه فنی
blast
U
ضربه انفجار
free hit
U
ضربه ازاد
foozle
U
ضربه ناشیانه
flutter kick
U
ضربه پا در کرال
electrolytic interrupter
U
ضربه گر الکترولیتی
downward travel
U
ضربه رو به پایین
downward travel
U
ضربه برگشت
electromagnetic vibration
U
ضربه گر الکترومغناطیسی
exhaust stroke
U
ضربه خروجی
pickier
U
ضربه زننده
pickiest
U
ضربه زننده
slashes
U
ضربه سریع
slashed
U
ضربه سریع
picky
U
ضربه زننده
flick kick
U
ضربه با بیرون پا
slash
U
ضربه سریع
flip shot
U
ضربه با استفاده از مچ
quash
U
با ضربه زدن
knocks
U
ضربه زدن
ipon
U
ضربه فنی
shocks
U
ضربه تکان
impluse regenerator
U
بازیاب ضربه
impluse ratio
U
نسبت ضربه
impluse
U
ضربه ولتاژ
impluse
U
ضربه جریان
impact test
U
ازمایش ضربه
impact factor
U
ضریب ضربه
shocked
U
ضربه تکان
To receive a blow.
U
ضربه خوردن
shock
U
ضربه تکان
played
U
ضربه به توپ
inside kick
U
ضربه با روی پا
initial thrust
U
ضربه اصلی
drumbeat
U
ضربه طبل
drumbeats
U
ضربه طبل
play
U
ضربه به توپ
percussion
U
ضربه زدن
gird
U
ضربه شدید
impact effect
U
اثر ضربه
lollipop
U
ضربه اسان
lollipops
U
ضربه اسان
hammered
U
ضربه زدن
hammers
U
ضربه زدن
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
hammer blow
U
ضربه قوچ
whip
U
ضربه زدن
whipped
U
ضربه زدن
whips
U
ضربه زدن
knock
U
ضربه زدن
hammer
U
ضربه زدن
delivers
U
ضربه زدن
deliver
U
ضربه زدن
dub
U
ضربه کم جان
dubbed
U
ضربه کم جان
dubs
U
ضربه کم جان
impact coefficient
U
ضریب ضربه
impact chisel
قلم ضربه ای
impact acceleration
شتاب ضربه ای
ignition pulse
U
ضربه احتراق
horryo chagi
U
ضربه کشش پا
knocked
U
ضربه زدن
strikes
U
ضربه زدن
brisance
U
ضربه انفجاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com