English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pin U ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
pinned U ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
pinning U ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touches U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
pinfall U تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
rotogravure U گراورسازی نوردی
aerial navigation U هوا نوردی
alpinism U کوه نوردی
seacraft U دریا نوردی
astronavigation U ستاره نوردی
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
seacraft U وارد به رموزدریا نوردی
astronautics U مبحث کیهان نوردی
mountaineer U کوه نوردی کردن
mountaineers U کوه نوردی کردن
rock pitons U انواع میخهای سنگ نوردی
Mountaineering . Mountain - climbing . U کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opened U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
astrogate U کیهان نوردی کردن فضانوری کردن
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
shocked U ضربه
shots U ضربه
stroking U ضربه
shot U ضربه
hacks U ضربه
strikeless U بی ضربه
double kick U دو ضربه پی در پی
impulses U ضربه
shock U ضربه
impact U ضربه
impulse U ضربه
blows U ضربه
stroked U ضربه
impacts U ضربه
stroke U ضربه
sole trap U ضربه با کف پا
butt joint U ضربه
sole of the foot kick U ضربه با کف پا
sole kick U ضربه با کف پا
slugger U ضربه زن
shocks U ضربه
shock proof U ضد ضربه
strokes U ضربه
blow U ضربه
surge U ضربه
thudding U ضربه
thudded U ضربه
thud U ضربه
pulsed U ضربه
tits U ضربه
tit U ضربه
thuds U ضربه
pop U ضربه
shockproof U ضد ضربه
surged U ضربه
surges U ضربه
head U ضربه با سر
brunt U ضربه
interrupter U ضربه گر
pops U ضربه
popped U ضربه
pulse U ضربه
kicked U ضربه
kicking U ضربه با پا
kicking U ضربه
kicks U ضربه با پا
pushes U ضربه
pushed U ضربه
push U ضربه
kick U ضربه با پا
kick U ضربه
kicked U ضربه با پا
kicks U ضربه
bonks U ضربه بر سر
bonked U ضربه بر سر
bonk U ضربه بر سر
collision U ضربه
hacked U ضربه
whang U ضربه
flap U ضربه
yee jupkki U ضربه پا
flaps U ضربه
impluse U ضربه
antiknock U ضد ضربه
bonking U ضربه بر سر
hack U ضربه
collisions U ضربه
left U ضربه چپ
butting U ضربه با سر
mishit U ضربه بد
flapped U ضربه
horryo chagi U ضربه کشش پا
impact coefficient U ضریب ضربه
skulls U ضربه به سر بازیگر
impact effect U اثر ضربه
skull U ضربه به سر بازیگر
impluse U ضربه ولتاژ
impluse U ضربه جریان
jar U ضربه زدن
keystroke U ضربه کلید
foul blow U ضربه خطا
foundamental blow U ضربه کارساز
rebound U ضربه برگشت
four quarter hold U ضربه فنی
free hit U ضربه ازاد
coinage U ضربه سکه
jars U ضربه زدن
jarred U ضربه زدن
foozle U ضربه ناشیانه
impact factor U ضریب ضربه
impact test U ازمایش ضربه
hammer blow U ضربه قوچ
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
slat U ضربه شدید
drives U ضربه درایو
rebounded U ضربه برگشت
shock absorber U ضربه گیر
drives U ضربه از پایین
inside kick U ضربه با روی پا
ipon U ضربه فنی
impluse regenerator U بازیاب ضربه
shock absorbers U ضربه پذیر
initial thrust U ضربه اصلی
bumper U ضربه گیر
punches U ضربه با مشت
punched U ضربه با مشت
punch U ضربه با مشت
rebounding U ضربه برگشت
rebounds U ضربه برگشت
push U ضربه فشاری
drive U ضربه درایو
pushed U ضربه فشاری
impact chisel قلم ضربه ای
pushes U ضربه فشاری
drive U ضربه از پایین
impluse ratio U نسبت ضربه
impact acceleration شتاب ضربه ای
ignition pulse U ضربه احتراق
shock absorbers U ضربه گیر
shock absorber U ضربه پذیر
bumpers U ضربه گیر
slats U ضربه شدید
whips U ضربه زدن
cherry U ضربه ناموفق
cherries U ضربه ناموفق
pickier U ضربه زننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com