Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kwon
U
ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paddling
U
بادست نوازش کردن
manipulate
U
بادست عمل کردن
manipulated
U
بادست عمل کردن
paddles
U
بادست نوازش کردن
paddled
U
بادست نوازش کردن
manipulates
U
بادست عمل کردن
paddle
U
بادست نوازش کردن
outside pass
U
رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
handing
U
کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
hand
U
کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
freehand
U
بادست باز
handwrite
U
بادست نوشتن
handles
U
احساس بادست
hand play
U
شوخی بادست
handle
U
احساس بادست
scrambled
U
بادست وپا بالارفتن
scrambles
U
بادست وپا بالارفتن
handy
U
بادست انجام شده
scrambling
U
بادست وپا بالارفتن
clambers
U
بادست وپا بالارفتن
manipulatory
U
بادست درست شده
clamber
U
بادست وپا بالارفتن
headlong
U
بادست پاچگی تند
clambered
U
بادست وپا بالارفتن
handwork
U
بادست انجام شده
scramble
U
بادست وپا بالارفتن
clambering
U
بادست وپا بالارفتن
handier
U
بادست انجام شده
handiest
U
بادست انجام شده
gesticulatory
U
متضمن اشارات وحرکات بادست وسر
bongos
U
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
corporal oath
U
سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
backdrops
U
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
bongo
U
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
backdrop
U
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
outside kick and front headlock
U
گرفتن دست راست بادست چپ و چرخاندن ازروی پشت
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
pelt
U
شتاب کردن ضربه
pelts
U
شتاب کردن ضربه
pelted
U
شتاب کردن ضربه
strike blind
U
با ضربه کور کردن
to strike something open
U
با ضربه چیزی را باز کردن
to knock something open
U
با ضربه چیزی را باز کردن
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
to give somebody a blow
U
به کسی ضربه وارد کردن
sway away
U
رد کردن ضربه با حرکت بدن
knockout
U
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
knockouts
U
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
field goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
kayo
U
ناک اوت کردن ضربه فنی
dropped goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
to rifle the ball into the goal
U
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
spike
U
ضربه زدن یا مجروح کردن کسی با میخ ته کفش
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
clinch
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
U
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
to chip
[to chop off]
U
لپ پریده شدن
[کردن]
[با ضربه جدا کردن]
[تکه تکه یا ریز ریز کردن]
to hit
U
اصابت کردن
[برخورد کردن]
[ضربه زدن ]
[زدن]
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
loft
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts
U
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
clearer
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
indian check
U
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
hack
U
ضربه
hacks
U
ضربه
pulse
U
ضربه
popped
U
ضربه
impacts
U
ضربه
hacked
U
ضربه
bonked
U
ضربه بر سر
shocks
U
ضربه
kicking
U
ضربه
thud
U
ضربه
whang
U
ضربه
shock
U
ضربه
shocked
U
ضربه
bonking
U
ضربه بر سر
left
U
ضربه چپ
mishit
U
ضربه بد
interrupter
U
ضربه گر
thudded
U
ضربه
pulsed
U
ضربه
shockproof
U
ضد ضربه
impulses
U
ضربه
tits
U
ضربه
tit
U
ضربه
pops
U
ضربه
impulse
U
ضربه
bonk
U
ضربه بر سر
pop
U
ضربه
impact
U
ضربه
butt joint
U
ضربه
shock proof
U
ضد ضربه
yee jupkki
U
ضربه پا
antiknock
U
ضد ضربه
stroking
U
ضربه
stroke
U
ضربه
kicking
U
ضربه با پا
kicked
U
ضربه
strikeless
U
بی ضربه
impluse
U
ضربه
kicks
U
ضربه با پا
collisions
U
ضربه
flap
U
ضربه
flapped
U
ضربه
strokes
U
ضربه
stroked
U
ضربه
brunt
U
ضربه
kicked
U
ضربه با پا
surged
U
ضربه
surges
U
ضربه
shots
U
ضربه
sole kick
U
ضربه با کف پا
sole of the foot kick
U
ضربه با کف پا
sole trap
U
ضربه با کف پا
push
U
ضربه
pushed
U
ضربه
surge
U
ضربه
blow
U
ضربه
butting
U
ضربه با سر
kick
U
ضربه
blows
U
ضربه
head
U
ضربه با سر
kick
U
ضربه با پا
slugger
U
ضربه زن
shot
U
ضربه
pushes
U
ضربه
collision
U
ضربه
thuds
U
ضربه
flaps
U
ضربه
bonks
U
ضربه بر سر
thudding
U
ضربه
double kick
U
دو ضربه پی در پی
kicks
U
ضربه
yeop chagi
U
ضربه با بغل پا
pivot instep kick
U
ضربه با پاشنه پا
c. degrace
U
ضربه اخر
compression stroke
U
ضربه تراکم
thrums
U
ضربه گیر
dubbed
U
ضربه کم جان
flip shot
U
ضربه با استفاده از مچ
hammer blow
U
ضربه قوچ
clumped
U
ضربه سنگین
beat of drum
U
ضربه طبل
kill shot
U
ضربه محکم
free hit
U
ضربه ازاد
clump
U
ضربه سنگین
flick kick
U
ضربه با بیرون پا
POW
U
صدای ضربه
foozle
U
ضربه ناشیانه
shock absorbers
U
ضربه گیر
dubs
U
ضربه کم جان
axial runout
U
ضربه محوری
knocked
U
ضربه زدن
POWs
U
صدای ضربه
yoko geri
U
ضربه به پهلو
yohan nukite
U
ضربه با انگشتان
four quarter hold
U
ضربه فنی
foundamental blow
U
ضربه کارساز
foul blow
U
ضربه خطا
shock waves
U
موج ضربه
shock wave
U
موج ضربه
piston stroke
U
ضربه پیستون
knock
U
ضربه زدن
backheader
U
ضربه با عقب سر
sixes
U
ضربه 6 امتیازی
six
U
ضربه 6 امتیازی
lollipops
U
ضربه اسان
shocked
U
ضربه تکان
lay on
U
ضربه زدن
range of storke
U
ناحیه ضربه
spot kick
U
ضربه کاشته
push
U
ضربه فشاری
drives
U
ضربه از پایین
dub
U
ضربه کم جان
pushed
U
ضربه فشاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com