Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
windscreen
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
footstool
U
صندلی
jump seat
U
صندلی تا شو
chair
U
صندلی
chaired
U
صندلی
chairs
U
صندلی
places
U
صندلی
placing
U
صندلی
seat
U
صندلی
place
U
صندلی
footstools
U
صندلی
chairing
U
صندلی
seated
U
صندلی
box seat
U
صندلی لژ
stall
U
صندلی
seats
U
صندلی
stalling
U
صندلی
santalaceous
U
صندلی
antimacassar
U
رویهء صندلی
folding seat
U
صندلی تاشو
swivel chair
U
صندلی چرخان
deckchairs
U
صندلی تاشو
rocker
U
صندلی گهوارهای
pushchairs
U
صندلی چرخدار
rockers
U
صندلی گهوارهای
pushchair
U
صندلی چرخدار
arm chair
U
صندلی راحتی
antimacassars
U
رویهء صندلی
an odd chair
U
صندلی تکی
carrycot
U
صندلی کودک
carrycots
U
صندلی کودک
deckchair
U
صندلی تاشو
camp chair
U
صندلی تاشونده
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
armchairs
U
صندلی راحتی
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
tier
U
ردیف صندلی
armchair
U
صندلی راحتی
tiers
U
ردیف صندلی
elbows
U
دسته صندلی
elbowed
U
دسته صندلی
elbow
U
دسته صندلی
armrest
U
دستهء صندلی
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
sittings
U
نشیمن صندلی
sitting
U
نشیمن صندلی
easy chairs
U
صندلی راحت
easy chair
U
صندلی راحت
morris chair
U
صندلی راحتی
bucket seats
U
صندلی یکنفری
bucket seat
U
صندلی یکنفری
choir-stall
U
صندلی بلند
arm
U
دسته صندلی
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
drive's seat
U
صندلی راننده
hot seat
U
صندلی برقی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
adjustable seat
صندلی متحرک
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
shooting sticks
U
صندلی عصایی
shooting stick
U
صندلی عصایی
office chair
U
صندلی اداری
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
caner
U
بافنده صندلی حصیری
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
reseats
U
صندلی جدید دادن
curule chair
U
صندلی عاج نشان
cat sleep
U
چرت روی صندلی
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
cat nap
U
چرت روی صندلی
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
reseating
U
صندلی جدید دادن
reseated
U
صندلی جدید دادن
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
armchairs
U
صندلی دسته دار
armchair
U
صندلی دسته دار
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
reseat
U
صندلی جدید دادن
arm chair
U
صندلی دسته دار
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
elbow chair
U
صندلی دسته دار
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
love seat
U
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
slat
U
چوب مداد میله پشت صندلی
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
stool
U
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
night chair
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
hammock chair
U
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
Is this seat taken?
U
آیا این صندلی گرفته شده است؟
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
high chair
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
night stool
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
reservations
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
moquette
U
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
an odd chair
U
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
gradin
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradine
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
automobile
U
اتومبیل
cars
U
اتومبیل
speedway
U
اتومبیل رو
automobiles
U
اتومبیل
car
U
اتومبیل
motor coach jack
U
جک اتومبیل
jack
U
جک اتومبیل
autocar
U
اتومبیل
sqark plug
U
در اتومبیل
car jack
U
جک اتومبیل
horseless carriage
U
اتومبیل
hobby car
U
اتومبیل دو در
jacks
U
جک اتومبیل
pony car
U
اتومبیل دو در
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
heater plug
U
شمع اتومبیل
license plate
U
نمرهی اتومبیل
car owner
U
مالک اتومبیل
license plates
U
نمرهی اتومبیل
carbody
U
اطاق اتومبیل
car breakdown
U
خرابی اتومبیل
driving mirror
U
اینه اتومبیل
dead load
U
شاسی اتومبیل
cattle-grid
U
قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
a large car
U
یک اتومبیل بزرگ
door lamp
U
لامپ در اتومبیل
a small car
U
یک اتومبیل کوچک
a medium sized car
U
یک اتومبیل متوسط
patrol cars
U
اتومبیل گشتی
car hire
U
اجاره اتومبیل
patrol car
U
اتومبیل گشتی
flivver
U
اتومبیل ارزان
estate cars
U
اتومبیل استیشن
sports sedan
U
اتومبیل کوچک
sport car
U
اتومبیل اسپورت
licence plate
U
پلاک اتومبیل
sport car
U
اتومبیل کورسی
sport car
U
اتومبیل شکاری
motorcar jack
U
بالابر یا جک اتومبیل
snowmobile
U
اتومبیل برفی
motor vehicle tax
U
فرمان اتومبیل
racing car
U
اتومبیل مسابقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com