Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
folding seat
U
صندلی تاشو
deckchair
U
صندلی تاشو
deckchairs
U
صندلی تاشو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
Other Matches
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
jackknife
U
تاشو
slippers
U
تاشو
slipper
U
تاشو
collapsible
U
تاشو
fold-away
U
تاشو
limber
U
تاشو خم شو
lissom or some
U
تاشو
fold-up
U
تاشو
foldaway
U
تاشو
flxible
U
تاشو
folding
U
تاشو
flexible
U
تاشو
collapsible table
U
میز تاشو
lissome
U
تاشو چالاک
campstool
U
عسلی تاشو
articulated pipe
U
لوله تاشو
jack knife bridge
U
پل متحرک تاشو
fanfold paper
U
کاغذ تاشو
flexible pipe
U
لوله تاشو
lissom
U
تاشو چالاک
splay
U
زاویه تاشو پخ
splayed
U
زاویه تاشو پخ
splaying
U
زاویه تاشو پخ
splays
U
زاویه تاشو پخ
flxible
U
لوله تاشو
foldboat
U
قایق تاشو
folding rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding metre stick
[British]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
pocket rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
double meter stick
[American]
U
خط کش تاشو
[ابزار]
carpenter's rule
U
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ladder
U
نردبان تاشو
flexibility
U
تاشو نرم
folding bicycle
U
دوچرخه تاشو
folding ruler
U
خط کش تاشو
[ابزار]
yard stick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
yardstick
U
خط کش تاشو
[ابزار]
bunks
U
هرگونه تختخواب تاشو
pocket rules
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
faltboat
U
نوعی قایق تاشو
bunk
U
هرگونه تختخواب تاشو
folding rulers
U
خط کش های تاشو
[ابزار]
pliant
U
دمدمی مزاج تاشو
traversing
U
مانع حائل درب تاشو
step stool
U
چارپایه پله دار تاشو
articulated machine lamp
U
چراغ مطالعه با گردن تاشو
traverses
U
مانع حائل درب تاشو
traversed
U
مانع حائل درب تاشو
traverse
U
مانع حائل درب تاشو
wire roll
U
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
jump seat
U
صندلی تا شو
santalaceous
U
صندلی
box seat
U
صندلی لژ
places
U
صندلی
seat
U
صندلی
chairing
U
صندلی
seated
U
صندلی
chair
U
صندلی
placing
U
صندلی
chairs
U
صندلی
stalling
U
صندلی
seats
U
صندلی
footstool
U
صندلی
place
U
صندلی
stall
U
صندلی
footstools
U
صندلی
chaired
U
صندلی
sitting
U
نشیمن صندلی
morris chair
U
صندلی راحتی
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
choir-stall
U
صندلی بلند
arm
U
دسته صندلی
office chair
U
صندلی اداری
rockers
U
صندلی گهوارهای
carrycots
U
صندلی کودک
carrycot
U
صندلی کودک
shooting stick
U
صندلی عصایی
shooting sticks
U
صندلی عصایی
armchairs
U
صندلی راحتی
armchair
U
صندلی راحتی
adjustable seat
صندلی متحرک
rocker
U
صندلی گهوارهای
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
swivel chair
U
صندلی چرخان
pushchair
U
صندلی چرخدار
elbowed
U
دسته صندلی
hot seat
U
صندلی برقی
an odd chair
U
صندلی تکی
bucket seat
U
صندلی یکنفری
bucket seats
U
صندلی یکنفری
tiers
U
ردیف صندلی
camp chair
U
صندلی تاشونده
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
arm chair
U
صندلی راحتی
pushchairs
U
صندلی چرخدار
tier
U
ردیف صندلی
armrest
U
دستهء صندلی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
antimacassars
U
رویهء صندلی
elbow
U
دسته صندلی
antimacassar
U
رویهء صندلی
elbows
U
دسته صندلی
drive's seat
U
صندلی راننده
sittings
U
نشیمن صندلی
easy chair
U
صندلی راحت
easy chairs
U
صندلی راحت
reseating
U
صندلی جدید دادن
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
reseats
U
صندلی جدید دادن
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
reseated
U
صندلی جدید دادن
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
reseat
U
صندلی جدید دادن
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
curule chair
U
صندلی عاج نشان
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
elbow chair
U
صندلی دسته دار
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
cat sleep
U
چرت روی صندلی
cat nap
U
چرت روی صندلی
caner
U
بافنده صندلی حصیری
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
armchairs
U
صندلی دسته دار
armchair
U
صندلی دسته دار
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
arm chair
U
صندلی دسته دار
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
slat
U
چوب مداد میله پشت صندلی
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
stool
U
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
love seat
U
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
Is this seat taken?
U
آیا این صندلی گرفته شده است؟
high chair
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
night stool
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
night chair
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
hammock chair
U
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
reservations
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
moquette
U
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
folding knife
U
کارد جیبی تاشو
[کارد سوئیسی]
an odd chair
U
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
gradine
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradin
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com