English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strufe U با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
picketing U شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
aerial pickets U شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
dive angle U زاویه شیرجه هواپیما
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
nose down U خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
power dive U شیرجه
dived U شیرجه
jackknife U شیرجه جک
nosedives U شیرجه
somersaults U شیرجه
nosedived U شیرجه
springboarder U شیرجه رو
nosediving U شیرجه
plunges U شیرجه
plunged U شیرجه
plunge U شیرجه
diver U شیرجه رو
somersaulted U شیرجه
somersault U شیرجه
swan dive U شیرجه
somersaulting U شیرجه
headers U شیرجه با سر
dive شیرجه
nosedive U شیرجه
header U شیرجه با سر
diving boards U تختهی شیرجه
plunges U شیرجه رفتن
to plunge he first U شیرجه رفتن
squat under the ball U توپگیری با شیرجه
plunged U شیرجه رفتن
diving board U تختهی شیرجه
plunge U شیرجه رفتن
somerset U شیرجه معلق
dived U شیرجه رفتن
boarded U سکوی شیرجه
layout U شیرجه فرشته
nosedived U شیرجه رفتن
board U سکوی شیرجه
layouts U شیرجه فرشته
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
nosediving U شیرجه رفتن
springboard U تخته شیرجه
cutaway U شیرجه تو و پشت به اب
tucks U شیرجه جمع
tucking U شیرجه جمع
reverse dive U شیرجه وارونه
tuck U شیرجه جمع
nosedive U شیرجه رفتن
picketing U شیرجه رفتن
diving U شیرجه رفتن
dive شیرجه رفتن
springboards U تخته شیرجه
nosedives U شیرجه رفتن
platforms U سکوی شیرجه
spring board U تخته شیرجه
platform U سکوی شیرجه
swan dive U شیرجه فرشته
inward dive U شیرجه پشت به استخر
back flip U شیرجه پشتک وارو
headlong U بی پروا شیرجه رونده
headers U سردسته هواپیمای شیرجه
header U سردسته هواپیمای شیرجه
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
flopper U دروازه بان شیرجه رو
low board U سکوی یک متری شیرجه
bail out U پریدن و شیرجه رفتن در اب
full gainer U شیرجه وارونه با پشتک
high board U سکوی شیرجه 3 متری
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
towered U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
to jackknife <idiom> U سیخ شیرجه زدن [شنا]
tower U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
gainer U درخت ارغوان شیرجه از پشت
towers U برج شیرجه به ارتفاع 01متر
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
belly whopper U شیرجه شناگر برروی شکم
back jackknife U شیرجه از جلو بصورت کارد
diver badge U نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
jackknife U بازو بسته شونده شیرجه رفتن
smothering U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
beat-up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twists U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
smothers U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
twist U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting U واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
smothered U شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
target diving U شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
flopping U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped U شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
pearl U شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
rakes U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
rake U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
raking U زاویه بین قائم محل و محورچرخ دم هواپیما
gust alleviation U سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
ventral U تیغه قائم یا مایل بصورت ثابت یا لولایی در زیر یا عقب هواپیما
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
staked U قائم کردن
stake U قائم کردن
stakes U قائم کردن
substitute U قائم مقام جایگزین کردن
subrogate U قائم مقام تعیین کردن
substituting U قائم مقام جایگزین کردن
substituted U قائم مقام جایگزین کردن
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
compounding a felony U سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
cocooning U رنگ کردن هواپیما
crash-lands U سقوط کردن هواپیما
crashed U سقوط کردن هواپیما
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
crash-landed U سقوط کردن هواپیما
crash-land U سقوط کردن هواپیما
crashes U سقوط کردن هواپیما
crashingly U سقوط کردن هواپیما
crash land U سقوط کردن هواپیما
change over U عوض کردن [هواپیما]
crashing U سقوط کردن هواپیما
crash U سقوط کردن هواپیما
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
turn off guidance U راهنمای تاکسی کردن هواپیما
take off U برداشتن پرواز کردن هواپیما
aborting U سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts U سقوط کردن موشک یا هواپیما
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
airlift U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifting U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifts U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
cocooning U اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
airlifted U بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
steering U روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
wreck U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecking U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
To smell. To sniff. U بو کشیدن ،بو کردن
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
vectors U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vector U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
straps U کشیدن تیز کردن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
traces U ضبط کردن کشیدن
experience U تجربه کردن کشیدن
experiences U تجربه کردن کشیدن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com