Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crash-lands
U
سقوط کردن هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lands
U
برجستگی شیار خانها ریلهای راهنما
lands and grooves
U
خان کشی لوله توپ برجستگیها و فرورفتگیهای خان
arable lands
U
زمینهای زراعی
bad lands
U
بدبوم
lands man
U
ملوان ناازموده
lands man
U
ملوان تازه کار
lands man
U
اهل خشکی
utilized lands
U
اراضی دایر
waste lands
U
اراضی موات
registration of documents and lands
U
اداره ثبت اسناد و املاک
utilized and unutilized lands
U
زمینهای دائروبائر
He has laid hands on these lands.
U
دست انداخته روی این اراضی
crash
U
قفل سرنگون
crash
U
متوقف
crash
U
شکستگی خرابی
crash course
U
کلاسآموزشی
all crash
U
زمان فوریت
crash
U
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash
U
پایان عملیات کامپیوتر
crash
U
از کار افتادن
crash
U
ریزریز شدن
crash
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash
U
سقوط کردن هواپیما
crash
U
درهم شکستن
crash
U
سقوط
crash
U
خردکردن
crash
U
ورشکستگی ناگهانی
crash
U
متوقف شدن ناگهانی
crash
U
سقوط کردن
crash
U
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash
U
خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash-land
U
سقوط کردن هواپیما
crash helmets
U
خود
crash barrier
U
حصار کنار جاده
crash helmets
U
کاسکت
crash land
U
سقوط کردن هواپیما
A crash language course .
U
دوره فشرده آموزش زبان
to crash in
[to a party]
U
بدون دعوت وارد شدن
to crash in
[to a party]
U
سر زده وارد شدن
crash price
U
قیمت مفت
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
crash helmets
U
کلاه ایمنی
crash helmets
U
کلاه خود ایمنی
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
crash dive
U
ناگهان بزیر اب رفتن
crash dolly
U
جرثقیل چرخدار اخراجات
crash protected
U
دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
disk crash
U
خراش دیسک
disk crash
U
خرابی دیسک
head crash
U
شکستگی هد
head crash
U
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
to fall crash
U
افتادن وباصداخردشدن
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
U
سقوط کردن هواپیما
crash boat
U
قایق نجات
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com