English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
all crash U زمان فوریت
crash U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash U خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash U متوقف شدن ناگهانی
crash U از کار افتادن
crash U پایان عملیات کامپیوتر
crash U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash U متوقف
crash U شکستگی خرابی
crash course U کلاسآموزشی
crash U ورشکستگی ناگهانی
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash U سقوط کردن
crash U قفل سرنگون
crash U خردکردن
crash U درهم شکستن
crash U ریزریز شدن
crash U سقوط کردن هواپیما
crash U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash U سقوط
head crash U شکستگی هد
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
disk crash U خرابی دیسک
disk crash U خراش دیسک
crash protected U دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
crash dolly U جرثقیل چرخدار اخراجات
crash dive U ناگهان بزیر اب رفتن
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
crash boat U قایق نجات
to fall crash U افتادن وباصداخردشدن
crash helmets U کلاه خود ایمنی
to crash in [to a party] U سر زده وارد شدن
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
crash price U قیمت مفت
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
A crash language course . U دوره فشرده آموزش زبان
crash barrier U حصار کنار جاده
crash helmets U کاسکت
crash helmets U کلاه ایمنی
crash helmets U خود
crash-land U سقوط کردن هواپیما
crash-landed U سقوط کردن هواپیما
crash-lands U سقوط کردن هواپیما
crash land U سقوط کردن هواپیما
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
landing U پاگردان
landing U فرود
landing U فرود ژیمناست به زمین
landing U اسکله
landing U ورود به خشکی
landing U پاگرد
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing U بزمین نشستن هواپیما
landing U نشستن هواپیما
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
landing U ورود بخشکی
landing U فرودگاه هواپیما
landing order U دستورتخلیه بار
landing order U اجازه تخلیه بار
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle U خود روشنی دار اب خاکی
landing weight U وزن فرود
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing spot U نقطه فرود
landing slab U تاوه پاگرد
landing site U محل فرود
landing party U گروه اب خاکی
landing site U پایگاه فرود
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing place U فرودگاه اسکله
landing mat U باندفرود تعجیلی
landing net U تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing ship U ناو نیرو پیاده کن
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing zone U منطقه فرود
landing zone U منطقه نشست هوایی
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips U باند فرود
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing stage U حملباقایق
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
landing window U پنجرهفرود
landing deck U غرشهفرود
landing approach U مسیر تقرب
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
soft landing U فرود نرم
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
quarter landing U پاگرد پله با 081 درجه گردش
night landing U پیاده شدن درساحل در شب
night landing U فرود شبانه
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing strip U باند فرود
landing mat U باند فرود اضطراری
air landing U فرودهوایی
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing angle U زاویه فرود
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
instrument landing U فرود کور
forced landing U فرود اجباری هواپیما
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
landing craft U کرجی ساحلی
administrative landing U پیاده شدن اداری
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
forced landing U فرود اجباری
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
air landing U پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
landing field U فرودگاه
air landing U فرود از راه هوا
landing area U منطقه فرود
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing forces U قوای اب خاکی
landing forces U نیروهای پیاده شونده
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U ارابه فرود
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing hill U تپه فرود
landing light U چراغ فرود
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing beach U ساحل پیاده شدن
landing beam U نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing craft raiding U قایق هجومی
landing, storage, delivery U تخلیه
brigade landing team U تیم پیاده شونده تیپی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
battalion landing team U تیم پیاده شونده گردانی
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
landing craft assault U قایق نیرو پیاده کن
air landing facility U تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
landing, storage, delivery U نگهداری
main landing gear U ترمزاصلیفرود
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
landing craft tank U ناو تانک پیاده کن
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
deck landing aid U کمکهای فرود
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
front landing gear U ترمزجلوییفرود
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
landing, storage, delivery U تحویل
nose landing gear U ترمزفروددماغه
automatic carrier landing system U سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com