English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crash U شکستگی خرابی
crashed U شکستگی خرابی
crashes U شکستگی خرابی
crashing U شکستگی خرابی
crashingly U شکستگی خرابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
posted U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
heartbreak U دل شکستگی
vulnerability U شکستگی
fracture U شکستگی
rupture U شکستگی
distortions U شکستگی
distortion U شکستگی
nicks U شکستگی
nicking U شکستگی
ruptures U شکستگی
rupturing U شکستگی
fractions U شکستگی
breakages U شکستگی
breakage U شکستگی
fraction U شکستگی
nicked U شکستگی
break U شکستگی
breaks U شکستگی
fractures U شکستگی
fractured U شکستگی
fracturing U شکستگی
break down U شکستگی
decrepitude U شکستگی
breaking U شکستگی
jaggies U شکستگی
crack U شکستگی
cracks U شکستگی
head crash U شکستگی هد
infirmness U شکستگی
sawtooth distortion U شکستگی
labefaction U شکستگی
brokenness U شکستگی
nick U شکستگی
aliasing U شکستگی
refraction U شکستگی
consenescence U شکستگی
disconsolation U دل شکستگی
disconsolateness U دل شکستگی
decropitude U شکستگی
oblique joint U شکستگی کج
fracture U گسیختن شکستگی
compound fractures U شکستگی باز
compound fracture U شکستگی باز
wrech U کشتی شکستگی
sound distortion U شکستگی صدا
fracture U شکستگی استخوان
strike joint U شکستگی طولی
fracturing U گسیختن شکستگی
fractures U شکستگی استخوان
fractured U شکستگی استخوان
knack U صدای شکستگی
fractured U گسیختن شکستگی
fractures U گسیختن شکستگی
fracturing U شکستگی استخوان
black short U شکستگی سیاه
wreck U کشتی شکستگی
wrecking U کشتی شکستگی
wrecks U کشتی شکستگی
blue brittle U شکستگی ابی
d. age U شکستگی فرتوتی
cold brittleness U شکستگی سرد
black brittleness U شکستگی سیاه
shipwrecks U کشتی شکستگی
shipwrecked U کشتی شکستگی
red brittleness U شکستگی سرخ
hot brittle U شکستگی گرم
wrack U کشتی شکستگی
crack up U درهم شکستگی
crack-up U درهم شکستگی
image distortion U شکستگی تصویر
shipwreck U کشتی شکستگی
image cintraction U شکستگی تصویر
heartbreaking U مایه دل شکستگی
hydrogen embrittleness U شکستگی هیدروژنی
compound f. U شکستگی استخوان بازخم
to allow for breakage U شکستگی راحساب کردن
fractural U مربوط به شکستگی استخوان
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
resistance to cracking U مقاوم در برابر شکستگی
fracture proof U مقاوم در برابر شکستگی نشکن
godsend U خرابی
desolation U خرابی
ruins U خرابی
ruining U خرابی
fault U خرابی
ruin U خرابی
faulted U خرابی
faults U خرابی
rottenness U خرابی
demolition U خرابی
demolitions U خرابی
smash U خرابی
smashes U خرابی
disrepair U خرابی
breakdowns U خرابی
breakdown U خرابی
wreck U خرابی
wrecking U خرابی
wrecks U خرابی
failure U خرابی
failures U خرابی
malfunction U خرابی
malfunctioned U خرابی
dilapidation U خرابی
malfunctions U خرابی
destruction U خرابی
eversion U خرابی
devastation U خرابی
wreckage U خرابی
ruination U خرابی
havoc U خرابی
fail softly U با خرابی تدریجی
fail soft U با خرابی ملایم
fail soft U با خرابی تدریجی
fail softly U با خرابی ملایم
insulation fault U خرابی نارسانا
car breakdown U خرابی اتومبیل
equipment failure U خرابی تجهیزاتی
disk crash U خرابی دیسک
catastrophic failure U خرابی فجیع
failure rate U میزان خرابی
failure rate U نرخ خرابی
failure free U بدون خرابی
collapse mechanism U مکانیزم خرابی
wrack U خرابی بدبختی
the mischief of it is that' U خرابی ان اینست که
to do execution U خرابی وارداوردن
transient failure U خرابی گذرا
page fault U خرابی صفحه
error description U توضیح خرابی
fail-safe U با خرابی امن
fault description U توضیح خرابی
defect description U توضیح خرابی
power failure U خرابی برق
power failures U خرابی برق
decaying U خرابی تنزل
decayed U خرابی تنزل
decays U خرابی تنزل
description of error U توضیح خرابی
decay U خرابی تنزل
fail safe U با خرابی امن
ravaged U خرابی وارد اوردن
non destructive test U ازمایش بدون خرابی
ravages U خرابی وارد اوردن
ravaging U خرابی وارد اوردن
ravage U خرابی وارد اوردن
failure safety U ایمنی در برابر خرابی
failure prediction U پیش بینی خرابی
failure logcing U ثبت وقوع خرابی
drinking was his ruin U باعث خرابی اوشد
reliability U ایمنی در برابر خرابی
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
mean time between failures U زمان میانگین بین دو خرابی
cleans U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machines U خطای ناشی از خرابی قطعه
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
cleanest U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machined U خطای ناشی از خرابی قطعه
wrackful U خراب کننده مسبب خرابی
auto U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
machines U خطای ناشی خرابی سخت افزار
bombed out U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
cable U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bent U اسم رمز برای خرابی وسایل
autos U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
detritus U چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
machined U خطای ناشی خرابی سخت افزار
bombs U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
failures U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
it spells ruin to the workmen U متضمن خانه خرابی کارگران است
standby U که در صورت خرابی آماده استفاده است
failure U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
bombed U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
on line fault tolerant system U سیستم تحمل خرابی درون خطی
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
standbys U که در صورت خرابی آماده استفاده است
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
cabled U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
maintainability U ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
structural damage U خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
mtbf U زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
fails U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
cacogenics U رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
failed U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
standby U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
glitches U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
glitch U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
it tends to ruin him U وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
shut off mechanism U وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
redundancy U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com