Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
walker
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
hurdler
U
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
langlauf
U
مسابقه اسکی میدانی
triangular meet
U
مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
hurdling
U
شرکت در مسابقه دو بامانع
cup of coffeen
U
شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
campaing
U
شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
to bar somebody from a competition
U
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
quarterfinalist
U
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
participative
U
شرکت کننده
participant
U
شرکت کننده
entry
U
شرکت کننده
participating
U
شرکت کننده
contributors
U
شرکت کننده
participants
U
شرکت کننده
contributor
U
شرکت کننده
play off
U
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
nap
U
بهترین شرکت کننده
napped
U
بهترین شرکت کننده
marathoner
U
شرکت کننده ماراتون
supply company
U
شرکت تامین کننده
symposiast
U
شرکت کننده درسمپوزیم
napping
U
بهترین شرکت کننده
naps
U
بهترین شرکت کننده
participant observer
U
مشاهده گر شرکت کننده
supplier
U
شرکت تولید کننده
suppliers
U
شرکت تولید کننده
crusader
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
bidder
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference
U
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
merrymaker
U
شرکت کننده درجشن وسرور
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
tenderer
U
شرکت کننده در مزایده یامناقصه
tenderer
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
sortie number
U
تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
pacer
U
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veterans
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
forty niner
U
شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
quintet
U
پنجگانه
quintets
U
پنجگانه
five
U
پنجگانه
quintette
U
پنجگانه
quinquepartite
U
پنجگانه
quintuplet
U
پنجگانه
quintuplets
U
پنجگانه
sense
U
حواس پنجگانه
sensed
U
حواس پنجگانه
senses
U
حواس پنجگانه
pentathlons
U
ورزشهای پنجگانه
the great lakes
U
دریاچههای پنجگانه
pentathlon
U
ورزشهای پنجگانه
the five senses
U
حواس پنجگانه
modern pentathlon
U
پنجگانه مدرن
quintuple
U
ضرب در پنج پنجگانه
pentarch
U
رئیس یک شهر از شهرهای پنجگانه
pentateuch
U
کتب پنجگانه عهد عتیق
pentateuchal
U
وابسته به اسفار پنجگانه توریه
the fire books of moses
U
اشعاریا کتابهای پنجگانه توراه
shot putter
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
athletics
U
دو و میدانی
track and field
U
دو و میدانی
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
field theory
U
نظریه میدانی
field study
U
بررسی میدانی
field dependence
U
وابستگی میدانی
field strcture
U
ساخت میدانی
trackman
U
دو و میدانی کار
field force
U
نیروی میدانی
field games
U
بازیهای میدانی
field emission
U
صدور میدانی
high field emission arc
U
قوس میدانی
field effect
U
با تاثیر میدانی
field work
U
پژوهش میدانی
athlete
U
دو و میدانی کار
streetwise
U
چاله میدانی
Do you know who you are dealing with?
U
میدانی با کی طرفی ؟
athletes
U
دو و میدانی کار
Track and field events .
U
مسابقات دو میدانی
field worker
U
پژوهشگر میدانی
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
telesthesia
U
احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
tracks
U
زمین بازیهای میدانی
tracked
U
زمین بازیهای میدانی
track
U
زمین بازیهای میدانی
freed
U
ترخیص کردن میدانی
free field format
U
در قالب ازاد میدانی
freeing
U
ترخیص کردن میدانی
frees
U
ترخیص کردن میدانی
free
U
ترخیص کردن میدانی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
track and field
U
وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
cross country
U
درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
field events
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
U
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
battle clout
U
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
big five
U
بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
mosfet
U
ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com