English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
langlauf U مسابقه اسکی میدانی
triangular meet U مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
hurdling U شرکت در مسابقه دو بامانع
campaing U شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
cup of coffeen U شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
participating U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
entry U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
nap U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
suppliers U شرکت تولید کننده
supplier U شرکت تولید کننده
naps U بهترین شرکت کننده
symposiast U شرکت کننده درسمپوزیم
marathoner U شرکت کننده ماراتون
supply company U شرکت تامین کننده
napped U بهترین شرکت کننده
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
merrymaker U شرکت کننده درجشن وسرور
decade bridge U پل دهگانه
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
decile U توزیع دهگانه
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
pacer U شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
the ten plangues of egypt U بلاهای دهگانه مصر
predicamental U وابسته به مقولههای دهگانه
decalogue U احکام دهگانه موسی
law of moses U احکام دهگانه موسی
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
forty niner U شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
shot putter U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
athletics U دو و میدانی
track and field U دو و میدانی
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
field worker U پژوهشگر میدانی
field study U بررسی میدانی
field work U پژوهش میدانی
field strcture U ساخت میدانی
field effect U با تاثیر میدانی
field theory U نظریه میدانی
field emission U صدور میدانی
high field emission arc U قوس میدانی
field dependence U وابستگی میدانی
athlete U دو و میدانی کار
field force U نیروی میدانی
streetwise U چاله میدانی
field games U بازیهای میدانی
trackman U دو و میدانی کار
Track and field events . U مسابقات دو میدانی
Do you know who you are dealing with? U میدانی با کی طرفی ؟
athletes U دو و میدانی کار
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
tracked U زمین بازیهای میدانی
free U ترخیص کردن میدانی
tracks U زمین بازیهای میدانی
freed U ترخیص کردن میدانی
frees U ترخیص کردن میدانی
freeing U ترخیص کردن میدانی
track U زمین بازیهای میدانی
free field format U در قالب ازاد میدانی
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
cross country U درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
track and field U وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
the ten predicaments U مقولات دهگانه ارسطو مقولات عشره
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
mosfet U ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
companies U شرکت
firm U شرکت
EIS U ول شرکت
company U شرکت
concern U شرکت
hand U شرکت
enterprise U شرکت
handing U شرکت
firmer U شرکت
contributions U شرکت
firmest U شرکت
contribution U شرکت
firms U شرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com