English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drive U سوارشدن و کنترل اتومبیل
drives U سوارشدن و کنترل اتومبیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
straddled U سوارشدن
to get on U سوارشدن
mounts U سوارشدن
ride U سوارشدن
mount U سوارشدن
rides U سوارشدن
backs U سوارشدن
to get into U سوارشدن در
straddle U سوارشدن
back U سوارشدن
straddles U سوارشدن
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
pillion U ترک سوارشدن
loading point U نقطه سوارشدن
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
board U سوارشدن بکنارکشتی امدن
to ride on a horse U روی اسبی سوارشدن
boarded U سوارشدن بکنارکشتی امدن
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
embarkation officer U افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
embarkation order U دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
automobiles U اتومبیل
jack U جک اتومبیل
jacks U جک اتومبیل
automobile U اتومبیل
autocar U اتومبیل
car U اتومبیل
cars U اتومبیل
hobby car U اتومبیل دو در
horseless carriage U اتومبیل
car jack U جک اتومبیل
motor coach jack U جک اتومبیل
sqark plug U در اتومبیل
speedway U اتومبیل رو
pony car U اتومبیل دو در
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
car hire U اجاره اتومبیل
car ports U سایبان اتومبیل
patrol wagon U اتومبیل پلیس
flivver U اتومبیل ارزان
garageman U تعمیرکار اتومبیل
car port U سایبان اتومبیل
license plate U نمرهی اتومبیل
funny car U اتومبیل غیرعادی
motoring U تکنیک اتومبیل
motoring U اتومبیل رانی
radiators U رادیاتور اتومبیل
pneumatic tube U لاستیک اتومبیل
car breakdown U خرابی اتومبیل
tricar U اتومبیل سه چرخه
radiator U رادیاتور اتومبیل
estate cars U اتومبیل استیشن
formula car U اتومبیل مسابقه
cattle-grid U قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
sports car U اتومبیل کورسی
sports cars U اتومبیل شکاری
a small car U یک اتومبیل کوچک
a medium sized car U یک اتومبیل متوسط
tyres U لاستیک اتومبیل
tyros U لاستیک اتومبیل
a large car U یک اتومبیل بزرگ
passanger car U اتومبیل شخصی
sports car U اتومبیل شکاری
patrol cars U اتومبیل گشتی
patrol car U اتومبیل گشتی
license plates U نمرهی اتومبیل
parabolic reflector U نورافکن اتومبیل
sports cars U اتومبیل کورسی
paddywagon U اتومبیل پلیس
passenger car U اتومبیل سواری
sports sedan U اتومبیل کوچک
motorcar jack U بالابر یا جک اتومبیل
snowmobile U اتومبیل برفی
motor vehicle tax U فرمان اتومبیل
jitney U اتومبیل کرایهای
jackshaft U دنده دو در اتومبیل
interior heater U بخاری اتومبیل
sport car U اتومبیل اسپورت
bonnet U کاپوت اتومبیل
licence plate U پلاک اتومبیل
sport car U اتومبیل شکاری
station car U اتومبیل استیشن
motors U اتومبیل راندن
motored U اتومبیل راندن
motor- U اتومبیل راندن
motor U اتومبیل راندن
sport car U اتومبیل کورسی
greasing U روغن اتومبیل
greased U روغن اتومبیل
grease U روغن اتومبیل
starting crank U هندل اتومبیل
saloon car U اتومبیل کالسکهای
runabout U اتومبیل سبک
hood U کاپوت اتومبیل
drivers U اتومبیل ران
bonnets U کاپوت اتومبیل
top boot U کروک اتومبیل
heater plug U شمع اتومبیل
touring car U اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
accidents U تصادف اتومبیل
driver U اتومبیل ران
tanker U اتومبیل نفش کش
racing car U اتومبیل مسابقه
runabouts U اتومبیل سبک
ignition coil U کویل اتومبیل
hoods U کاپوت اتومبیل
mule U اتومبیل تمرین
mules U اتومبیل تمرین
sprinkler truck U اتومبیل ابپاش
hooting signal U سیگنال اتومبیل
tankers U اتومبیل نفش کش
accident U تصادف اتومبیل
dead load U شاسی اتومبیل
baloon tire U لاستیک اتومبیل
tyre U لاستیک اتومبیل
door lamp U لامپ در اتومبیل
fans U پروانه اتومبیل
automobile body U اطاق اتومبیل
automotive wrench U اچار اتومبیل
auto body sheet U بدنه اتومبیل
auto body U اطاق اتومبیل
automotive U صنعت اتومبیل
automotive industry U صنعت اتومبیل
carbody U اطاق اتومبیل
car owner U مالک اتومبیل
motorcar industry U صنعت اتومبیل
fanning U پروانه اتومبیل
berm U داشبورد اتومبیل
automobile gear transmission U گیربکس اتومبیل
automobile body sheet U بدنه اتومبیل
automobile fuse U فیوز اتومبیل
auto radio U رادیوی اتومبیل
auto radio U گیرنده اتومبیل
motorcar engine U موتور اتومبیل
automobile engine U موتور اتومبیل
automotive engine U موتور اتومبیل
belt molding U زه روکوب اتومبیل
fanned U پروانه اتومبیل
fan U پروانه اتومبیل
driving mirror U اینه اتومبیل
automobile radio equipment U رادیوی اتومبیل
automobile battery U باتری اتومبیل
monocoque U طرز ساختمان اتومبیل
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com