English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
activation barrier U سد فعال سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
activation U فعال سازی
activation energy U انرژی فعال سازی
Other Matches
active U هدف فعال خط مشی فعال
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
active U فعال
smacking U فعال
smacker U فعال
snell U فعال
light footed U فعال
go-ahead U فعال
active cell U سل فعال
efective U فعال
commissioned <adj.> U فعال
strenuous U فعال
sthenic U فعال
astir U فعال
light foot U فعال
up U فعال
upped U فعال
operational U فعال
energetic U فعال
upping U فعال
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
active absorption U جذب فعال
active center U مرکز فعال
active carbon U کربن فعال
active balance U مانده فعال
active avoidance U اجتناب فعال
active area U ناحیه فعال
active aircraft U هواپیمای فعال
active analysis U تحلیل فعال
active therapy U درمان فعال
active cell U سلول فعال
active centers U مراکز فعال
actual output U بازداده فعال
activate U فعال کردن
active window U پنجره فعال
active vocabulary U واژگان فعال
active mine U مین فعال
active program U برنامه فعال
active site U محل فعال
active site U موضع فعال
active stock U موجودی فعال
active sonar U ردیاب فعال
whip up <idiom> U فعال کردن
come alive <idiom> U فعال ماندن
active lines U خطهای فعال
actuator U فعال کننده
active installation U قسمت فعال
active device U دستگاه فعال
active element U عنصر فعال
active file U پرونده فعال
active installation U تاسیسات فعال
active file U فایل فعال
adrenergic U فعال شونده
active hydrogen U هیدروژن فعال
active index U ایندکس فعال
active index U شاخص فعال
active sonar U سونار فعال
kinetic energy U نیروی فعال
hot money U پول فعال
spirituous U فعال سرزنده
spiritous U فعال زنده
activating U فعال کردن
activates U فعال کردن
activate U فعال کردن
semiactive U نیمه فعال
passive U غیر فعال
activated U فعال کردن
operating personnel U پرسنل فعال
optically active U فعال نوری
acting U فعال کاری
out of action U غیر فعال
activate فعال کردن
passives U غیر فعال
activation U فعال کردن
inactive U غیر فعال
actinic rays U اشعه فعال
trig U فعال سرحال
active force U نیروی فعال
cycle stock U موجودی فعال
active U فعال کنشی
enthalpy U حرارت فعال
activator U فعال ساز
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
reactive current U جریان غیر فعال
reactive power U توان غیر فعال
arm U خط وط وقفه فعال شده .
overactive U فوق العاده فعال
passive element U یکان غیر فعال
passive sonar U ردیاب غیر فعال
active status U خط مشی فعال توپخانه
go getter U شخص فعال و زرنگ
euchromatin U بخش فعال کروماتین
idle money U پول غیر فعال
inactivate U غیر فعال کردن
pragmatics U فعال واقع بین
go-getter U شخص فعال و زرنگ
surface active agents U مواد فعال در سطح
ce U تراشه فعال کننده
cationic U دارای کاتیون فعال
active zone of well U حوزه فعال چاه
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
active sonar U رادار دریایی فعال
activated charcoal U ذغال فعال شده
commissioning the ship U فعال کردن کشتی
activity U فعال یا مشغول بودن
activated sludge U لجن فعال شده
activating effect of functional group U گروه فعال ساز
absorbo cel U سلولوز فعال شده
locked <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
blocked <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
activated carbon U کربن فعال شده
disabled <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
activated diffusion U پخش فعال شده
activated carbon U ذغال فعال شده
activated charcoal U کربن فعال شده
activated complex U کمپلکس فعال شده
activities U فعال یا مشغول بودن
active database U پایگاه دادههای فعال
deactivate U غیر فعال کردن
active labor force U نیروی کار فعال
deactivated U غیر فعال کردن
deactivates U غیر فعال کردن
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
deactivating U غیر فعال کردن
surfactants U مواد فعال در سطح
activated cathode U کاتد فعال شده
go-getters U شخص فعال و زرنگ
pragmatic U فعال واقع بین
reactivate U دوباره فعال کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
passives U غیر فعال مطیع وتسلیم
passive U غیر فعال مطیع وتسلیم
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
lie by U غیر فعال باقی ماندن
reticular activating system U دستگاه فعال ساز شبکهای
interrupts U خط وقفه که فعال شده است
man about town U مرد فعال اجتماعی وجهانی
field operating U فعال درصحرا رده صحرایی
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
interrupting U خط وقفه که فعال شده است
psychoactive drug U داروی فعال کننده روان
activation U فعال شدن کنش وری
activated methylene group U گروه متیلن فعال شده
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
activated U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activates U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
activating U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
nonstriker U یازیگری که در لحظاتی ازبازی فعال نیست
to lie dormant U غیر فعال بودن [اصطلاح مجازی]
membrane keyboard U احساس کننده فشار را فعال میکند
anaerobic U زنده و فعال بدون هوا واکسیژن
to be out of action [because of injury] U غیر فعال شدن [بخاطر آسیب] [ورزش]
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
ascending reticular activating system U دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
epo U Off Power Emergency مدار و دکمههای فعال کننده ان
paper fed U که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
standbys U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
aras U system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
coacher U مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
maskable U وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
masks U کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند
mask U کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
viscosity valve U شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
edit U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
unmount U برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
edited U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
sessions U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
interrupts U اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com