Perdic | go-ahead | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 48 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	go-ahead U	فعال
	go-ahead U	مشهور
	go-ahead U	امتیاز برتر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Go ahead! U	انجام بدهید دیگه!
	go ahead U	: متهور
	go ahead U	مترقی
	go ahead U	پیش رونده
	go ahead U	نشانه ترقی
	go ahead U	بفرمایید
	go ahead U	: light green
	look ahead U	جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
	look ahead U	عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا
	to get ahead of U	پیش افتادن از
	get ahead <idiom> U	پیشرفت کردن
	go ahead <idiom> U	آماده کار شدن
	Go ahead! U	بفرما
	Go ahead! U	اول تو برو تو
	get ahead U	پیش رفتن
	get ahead U	جلو افتادن
	ahead U	به جلو
	ahead U	دارای امتیاز بیشتر
	ahead U	سربجلو
	ahead U	روبجلو
	ahead U	درامتداد حرکت کسی
	ahead U	جلو
	ahead U	پیش
	dead ahead <idiom> U	درست درپشت ،قبل
	Keep (go) straight on (ahead). U	راست برو جلو
	Go straight ahead.	مستقیم بروید.
	pull ahead U	جلو زدن [در رانندگی]
	to press ahead with U	با زور ادامه دادن
	He is ahead of me in french. U	درزبان فرانسه از من جلواست
	to forge ahead U	پیش رفتن
	line ahead U	کشتی هایی که پشت سر هم میروند
	slow ahead U	اهسته به جلو
	dead ahead U	درست درسمت سینه ناو
	to forge ahead U	پیش قدم شدن
	to steam ahead or away U	با حرارت کار کردن
	type ahead U	ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
	dead ahead U	درست سینه
	signal ahead U	چراغراهنماپیشرویشماست
	fetch ahead U	فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
	ahead of time <idiom> U	زود
	dead ahead U	درست در سینه ناو
	traffic signals ahead U	چراغراهنمایپیشرواست
	road works ahead U	جادهدردستاحداثاست
	I have a short trip ahead. U	قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
	Difficult times lie ahead. U	دوران سختی درپیش است

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy